دانلود رمان آه بکش بدون سانسور و فرمت pdf
دانلود رمان آه بکش بدون سانسور و فرمت pdf
دانلود رمان آه بکش بدون سانسور و فرمت pdf
دانلود رمان آه بکش بدون سانسور و فرمت pdf | دانلود رایگان رمان آه بکش بدون سانسور و فرمت pdf | دانلود رمان برای اندروید آه بکش بدون سانسور و فرمت pdf
رمان آه بکش بدون سانسور و فرمت pdf
دونستمطوفان بدیتو دانلود رمان آه بکش بدون سانسور و فرمت pdf راهه! اون لحظه توبیخمامان برام چندان
اهمیتینداشت، حرفایداریوشبود که مرتب توی
گوشمزنگ میزد. مطمئن بودم که تا زندم بغض صداشو
فراموش نمیکنم.
****
هیچیاز پروازمون نفهمیدم. دانلود رمان آه بکش بدون سانسور و فرمت pdf کلشو تویهپروت و حرفاییکه از
داریوششنیدهبودم سیرمیکردم. بایدیهطوریبا
خودمکنار میاومدم. هم با خودم هم با عشقیکه بدون توجه به
مخالفت و تالشایمن میخواست همهیوجودمو پر
کنه. حاال با دوریاون چیکار دانلود رمان آه بکش بدون سانسور و فرمت pdf میکردم؟ بایدهر طور که شده
بود داریوشواز ذهنم خط میزدم، برایهمیشه!
گفتنشراحت بود اما عملش …
باالخرهرسیدیمو از هواپیماپیادهشدیم. بابا و عمو پیمان،بابای
سپیدهدنبالمون اومده بودن. رضا و سام هم که هنوز
شمالبودن. اون جا دیگهوقت دانلود رمان آه بکش بدون سانسور و فرمت pdf جداییبود. با سپیدهایناخداحافظی
کردیمو همراه بابا و مامان رفتیمخونه. تو راه
مامانغرق صحبت با بابا بود و به کلیادشرفت قصد داشته منو
توبیخکنه! همینجور که قضایارو براش تعریفمی
170
تقاص
کردرسیدبه قضیهیخاله کیمیاو دانلود رمان آه بکش بدون سانسور و فرمت pdf از سیرتا پیاز،همه رو برای
بابا گفت. اخمایبابا حسابیدر هم شده بود. وقتی
حرفایمامان تموم شد با نگرانیگفت:
-شکیالمطمئنیکیمیاهمه چیوفراموش کرده؟ نکنه فکریتو
ذهنشون باشه؟!
مامانسریعگفت:
-نه بابا! دیدنمونکامال ً اتفاقیبود! دانلود رمان آه بکش بدون سانسور و فرمت pdf بعدش هم کیمیاحسابیداغون
و خسته بود.
-نمیدونم! اما حواستو جمع کن. من به تو اعتماد کامل دارم.
خودت هم اینوخوب میدونی. اما نگران کیمیاو خسرو
هستم!
بهاینجا که رسیدتویآینهنگاهیبه دانلود رمان آه بکش بدون سانسور و فرمت pdf من انداخت که رویصندلی
عقب کز کرده بودم و گفت:
-رزا حاال راحت تر میتونم ازت سوال بپرسم! اون نقاشیکه تو
کشیدی،نقاشیخسروئه! شوهر دانلود رمان آه بکش بدون سانسور و فرمت pdf دوست مامانت،
مطمئنیکه هیچوقت اونو جاییندیدی؟
سیخنشستم و گفتم:
171
تقاص
-وا بابا! من خودم به اندازه کافیسر دانلود رمان آه بکش بدون سانسور و فرمت pdf اینجریانگیجو گنگ هستم!
اصال ً هم نمیدونم دلیلاینکه پسر دوست
مامانوکشیدمچیه! در ضمن من پسرشو کشیدمنه شوهرشو!
مامانآهیکشیدو گفت:
-من کهیهکلمه از حرفایتو رو باور نمیکنم! میخواستم هزار
بار تویکیشباهات حرف بزنم دانلود رمان آه بکش بدون سانسور و فرمت pdf موقعیتشپیش
نیومد. اگه جاییندیدیشوناز کجا انقدر دقیقکشیدیش؟به عالوه
اون همه صمیمیتتبا داریوشدلیلشچیبود؟!
نشنیدیکیمیاچیگفت؟برایچیمیذاشتینزدیکتبشه؟! رزا تا
کیبایداز دستت حرصبخورم!
-تا وقتیبه من اعتماد ندارینوضع دانلود رمان آه بکش بدون سانسور و فرمت pdf همینه! بهترم نمیشه مادر
من! من اونو از کجا دیدم؟بعدش هم خوبه دیدینمن
طرفشهم نمیرفتم. الکیگفتم نامزد دارم! آخه چرا بهتون الکی
میزنین؟خوبه برم معتاد بشم؟!
باباخندش گرفت و گفت:
-خب به ما هم حق بده! چطور دانلود رمان آه بکش بدون سانسور و فرمت pdf میشه چنینچیزیرو باور
کرد؟!
-من چه میدونم! ایناقوانینمتافیزیکه! ذهن مامان فکر کنم توی
دیان ایهایمن بوده منتقل شده بهم!
172
تقاص
مامانسرشو به نشونه تاسف دانلود رمان آه بکش بدون سانسور و فرمت pdf تکون داد و گفت:
-چیبگم واال! اما فرهادیادتهوقتیرزا حدودا چهار سالش بود
یهبار تویاتاق من عکس خسرو رو دید؟
بابافرهاد با تعجب گفت:
-چی؟! کی؟! نهیادمنیست! دانلود رمان آه بکش بدون سانسور و فرمت pdf کدوم عکس خسرو!
-ایبابا!یهجوریمیگیانگار صد تا عکس از خسرو داشتیم!
یهدونه عکس داشتم ازش دانلود رمان آه بکش بدون سانسور و فرمت pdf که سر سفره عقد بودیم.
گفتیدوست داریاینعکس رو همیشهنگه داریمکهیادمونباشه
چه روزاییرو پشت سر گذاشتیمو قدر لحظه
هامونرو بدونیم.
بابافرهاد سرشو تکون داد و گفت:
-آهان! آره! آره! رزا کیاونو دید؟
-فرهاد ذهنت ماشاا… خیلی دانلود رمان آه بکش بدون سانسور و فرمت pdf مشغوله ها! همون موقع بهت گفتم.
کلیهم در موردش حرف زدیم. من داشتم عکسای
آلبومرومرتب میکردم، اینوچون همینجوریگذاشته بودمش
الیآلبوم افتاد رویزمین. نفهمیدهبودم. رزا ورجه
ورجهکنون اومد تویاتاق که دانلود رمان آه بکش بدون سانسور و فرمت pdf نقاشیشونشونم بده، عکسو دید. خم
شد برش داشت گرفتش طرف من و گفت، ا مامان
173
تقاص
توعروس شدی؟اینآقاهه کیهکنارت؟ دانلود رمان آه بکش بدون سانسور و فرمت pdf شبیهعروسک من می
مونه! منبا دیدنعکس تو دستش سکته کردم که
مبادابه کسیبگه. ازش گرفتم سریعقایمشکردم گفتم اینمن
نیستم. اشتباه دیدی. رزا هم دانلود رمان آه بکش بدون سانسور و فرمت pdf چون از حرکتیهویی
منترسیدهبود لب ورچیدو گفت، اصال خودمیکیاز روی
عروسکم میکشم خوشگل تر از مال تو. عروسشم خودم
میشم. بعدم زد زیرگریهرفت دانلود رمان آه بکش بدون سانسور و فرمت pdf از اتاق بیرون.
بابالبشو مکیدو گفت:
-هان! آره دارهیهچیزایییادممیاد! چقدر تو ترسیدهبودیکه
مبادا رزا چیزیجلویفک دانلود رمان آه بکش بدون سانسور و فرمت pdf و فامیلبگه.
-دق ًیقا! میگم نکنه اینرفته باشه تو ضمیرناخودآگاهش حاالاین
شکلیکشیدهباشتش؟
-مگه چنینچیزیممکنه؟
-چه میدونم واال؟ اگه دانلود رمان آه بکش بدون سانسور و فرمت pdf امکان نداره پس رزا داریوشیاخسرو
رویهجا دیدهعینشوکشیده.
-حاال پسرش واقعا ً انقدر شبیهشه؟
-مثل سیبیمیمونه که از وسط نصفش کرده باشن.
بابااز آینهنگاهیبه من کرد و خواست دانلود رمان آه بکش بدون سانسور و فرمت pdf چیزیبگه که با دیدن
دهن باز موندهیمن زد زیرخنده! چه حرفاییشنیده
174
دانلود رمان آه بکش بدون سانسور
بودم! مامان و خسرو سر دانلود رمان آه بکش بدون سانسور و فرمت pdf سفره عقد؟! مگه میشه؟! بابا با خنده
رو به مامان گفت:
-تحویلبگیرخانوم!
مامانبرگشت عقب و اونم دانلود رمان آه بکش بدون سانسور و فرمت pdf با دیدنمن خندش گرفت! حاال ایناهم
مسخره کردنشون گرفته بود! دهنمو به زور بستم و
گفتم:
-اینجا چه خبره؟ مامان تو دانلود رمان آه بکش بدون سانسور و فرمت pdf قبال ً زن خسرو بودی؟!
خندهیمامان و بابا شدت گرفت و من تقر ًیباداد کشیدم:
-د نخندین! جواب منو بدین.
مامانجلویخندش رو گرفت و دانلود رمان آه بکش بدون سانسور و فرمت pdf گفت:
-همینطور که اینجریانرو برایرضا گفتم، وقتش شده که
برایتو هم تعریفشکنم. اما االن نه، بذار بریمخونه
خستگیموندر بره، همه دانلود رمان آه بکش بدون سانسور و فرمت pdf چیوبرات میگم!
چیمیتونستم بگم؟! ناچارا ً سکوت کردم. نکنه داریوشداداشم
باشه؟! نه بابا! امکان نداره! دانلود رمان آه بکش بدون سانسور و فرمت pdfحتیتصورش هم بیچارم
میکرد. وقتیرسیدیمخونه با وجود اون همه دغدغه فکری
احساس آرامش کردم و به دانلود رمان آه بکش بدون سانسور و فرمت pdf اینموضوع پیبردم که هیچ
175
تقاص
وقت،هیچجا مثل خونه خود دانلود رمان آه بکش بدون سانسور و فرمت pdf آدم نمیشه. مامان که رسیدهنرسیده
چپیدتویاتاقش که استراحت کنه، بابا هم
همراهشرفت و به من اجازه دانلود رمان آه بکش بدون سانسور و فرمت pdf فضولیبیشتررو نداد. منم برای
جلوگیریاز خل شدنم، بعد از تعویضلباس گوشیتلفن
روبرداشتم و شماره رضا رو دانلود رمان آه بکش بدون سانسور و فرمت pdf گرفتم تایهکم از اون حال و هوا
خارج بشم. با حرف زدن با داداشم آروم میشدم.
مطمئنبودم! بعد از چند بوق دانلود رمان آه بکش بدون سانسور و فرمت pdf صدایسرخوشش تویگوشیپیچید:
-بله بفرمایید.
-سالم داداشی.
-سلـــــام! رزا خوبی؟رسیدین؟
-آره رسیدیم. االن تویخونه ایم. دانلود رمان آه بکش بدون سانسور و فرمت pdf دلم برات خیلیتنگ شده بود
بهت زنگ زدم. تو خوبی؟
-منم دلم برایخواهر عزیزمتنگ دانلود رمان آه بکش بدون سانسور و فرمت pdf شده بود. خوبم. چه خبرا خوش
گذشت؟
-خبرا پیششماست آقا رضا. دانلود رمان آه بکش بدون سانسور و فرمت pdf االنیههفته س اون جایی. شیطونی
که نمیکنینانشاا…؟
قهقههایسر داد و گفت:
-آخ رزا دست رو دلم نذار که خونه! اینجا همه به فکر
خودشونن. منم که میدونیچقدر دانلود رمان آه بکش بدون سانسور و فرمت pdf خجالتیم! روم نمیشه با
176
تقاص
کسیحرف بزنم.
-آخیبمیرمالهیبرات. میدونم دانلود رمان آه بکش بدون سانسور و فرمت pdf چقدر کم رویی!
درهمون حینصدایدختریاز اون طرف خط اومد:
-رضا! داریبا کیحرف میزنی؟بچه ها سراغتو میگیرن.
جوجه ها آماده شده ها.
رضاخیلیآروم طوریکه مثال ً من نشنوم، گفت:
-ا مهیتو کیاومدیاینطرف؟ دانلود رمان آه بکش بدون سانسور و فرمت pdfخواهرمه عزیزم. تو برو پیش
بچه ها، منم زود میام.
زدمزیرخنده و گفتم:
-رضا نمیدونم اگه رو داشتیم دانلود رمان آه بکش بدون سانسور و فرمت pdf یخواستیچیکار کنی؟ناقال
اینمهییکیشون. بقیشونوهم خدا میتونه بشماره.
رضاموذیانهخندیدو گفت:
-ایناقال گوشات خیلیتیزهها! دانلود رمان آه بکش بدون سانسور و فرمت pdfحاال صداشو در نیارکه آبروم
میره. مهستیهم جریاناتداره برایًخودش، بعدا
براتتعریفمیکنم.
-بیصبرانه منتظرم! فقط مواظب باش زن داداش شمالیبرام
نیاریا! هیبایدیهپامون تهران باشهیکیششمال!
خندیدو گفت:
177
تقاص
-نگران نباش! تهرانیهاما دانلود رمان آه بکش بدون سانسور و فرمت pdf اینسه ماهه رو با مامان و برادرش
اومدن شمال تویویالشون. باباش تو کار ویالسازیه.
حاالبعدا ً برات در موردش حرف میزنم مفصالً.
-باشه، صبرمان زیادمیباشد! خدا به خیربگذرونه، بایدبرم
دوره خواهر شوهریببینمفکردانلود رمان آه بکش بدون سانسور و فرمت pdf کنم! راستیسام چیکار
میکنه؟
-هیچیمثل همیشه! اگه من بهیهنفر قانعم، اون هزار تا همبراش
کمه.
-ماشاا…! مگه اینکه دستم بهش نرسه، پدرشو در میارم. مواظب
باش تو رو هم از راه به در نکنه.دانلود رمان آه بکش بدون سانسور و فرمت pdf هر چند که حاال همً
تقریبااز راه به در شدی!
خندیدو گفت:
-حتماً.
-دیگهمزاحمت نمیشم داداشی. به سام هم سالم برسون.
-قربونت برم عزیزم. کارینداری؟
-نه عزیزم. خوش بگذره. زود دانلود رمان آه بکش بدون سانسور و فرمت pdf همبرگرد. خداحافظ.
-فدات، خداحافظ.
بعداز قطع تلفن، دوشیگرفتم ویهراست به تختخواب رفتم. به
علت خستگیزیاد،هم جسمیو دانلود رمان آه بکش بدون سانسور و فرمت pdf هم ذهنی،خیلی
178
تقاص
زودخوابم برد.
ازروز بعد برنامهیعادیدوباره از سر گرفته شد.یکیدو
باریرفتم سر وقت مامان ولیانقدر که سرش گرم برنامه
هایعقب افتادش بود اصال ً بهم رویخوش نشون نمیداد چه
برسه به اینکه بخواد برام خاطره هم تعریفکنه. منم
سعیمیکردم انقدر خودمو سرگرم دانلود رمان آه بکش بدون سانسور و فرمت pdf کنم کهیادداریوشآزارم نده.
هنوزم فکر میکردم هر چیزیکه تویکیشدیدم
یهخواب بیشترنبوده! باورم نمیشد عشق واهیمودیدهباشم، اونم
انقدر نزدیک! باهاش حرف زده دانلود رمان آه بکش بدون سانسور و فرمت pdf باشم و حتیازش
یهسیلیهم خورده باشم! هر وقت چشمم به نقاشیشمیافتاد آهی
از ته دلم میکشیدمو زیرلب غرغر میکردم:
-خدا لعنتت کنه! چیمیشد اگهیهذره آدم بودی؟حاال من اینجا
اینجوریسر دو راهیبیچارهنمیشدم. خاک
برسر عقده ایدختر ندیدتکنم دانلود رمان آه بکش بدون سانسور و فرمت pdf من. همش زیرسر توئه!
دوسه هفته ایاز برگشتمون گذشته بود. رضا و سام هم از شمال
برگشته بودن ویهکم سرم گرم شده بود. وقتی
دیدممامان چیزیدر مورد خسرو دانلود رمان آه بکش بدون سانسور و فرمت pdf بهم نمیگه، دست به دامن رضا
شدم. اونم در حالیکه از اطالعات من، متعجب
179
تقاص
شدهبودفقط گفت از خود مامان بپرس! اینماز داداشم! منم ازلجم
چیزیدر مورد جریانداریوشو دیدنشبهش
نگفتم. باالخرهیهروز که طبق دانلود رمان آه بکش بدون سانسور و فرمت pdf روال همیشگیتویاتاق مامان
سرک کشیدمتا از زیرزبونش حرف بکشم به هدفم
رسیدمو مامان دست رد به سینمنزد. مامان تو اتاقش نشسته بود و
بعداز مدت ها بازم مشغول تماشا کردن آلبوم
عروسیخودش و بابا بود. خیلیکم پیشمیاومد مامان تو
خاطرات گذشتش غرق بشه.دانلود رمان آه بکش بدون سانسور و فرمت pdf فقط وقتاییکه خیلیدلتنگ
میشد به آلبومش پناه میبرد. اون لحظه فهمیدمکه واقعا ً زمان
مناسبیبرایحرف کشیدناز مامانه. چون مامان
حسابیغرق گذشته بود و میشد ازش خواهش کنم که از اون
زمونا برام تعریفکنه. آروم کنارش دانلود رمان آه بکش بدون سانسور و فرمت pdf رویکاناپه اتاقش
نشستمو همینطور که سرمو به بازوش میچسبوندم، گفتم:
-دلتون برایاون روزا تنگ شده که باز اومدینسراغ اینآلبوم؟
مامانقطره اشکیرو که گوشه چشماش بود، پاک کرد وگفت:
-من همیشهدلتنگم.یاداون روزا بخیر! روزاییکه آقا جون و
مامان زنده بودن. اونا خیلیواسه دانلود رمان آه بکش بدون سانسور و فرمت pdf من آرزو داشتن. خدا
روشکر تونستم اونا رو به آرزوهاشون برسونم البته بر خالف
تصورشون!
180
دانلود رمان آه بکش فرمت pdf
بیمقدمه رفتم سر اصل دانلود رمان آه بکش بدون سانسور و فرمت pdf مطلب و گفتم:
-مامان پس کیبرام از خسرو میگی؟
مامانکهاز حالت من خندش گرفته بود پرسید:
-چیومیخوایبدونیوروجک؟
-همه چیزو. بیشتراز همه دانلود رمان آه بکش بدون سانسور و فرمت pdf رفتم تومستیحرفیکه اون روز به
بابا فرهاد زدین. شما با خسرو ازدواج کرده بودینیا
اینکه چرا پدر و مادرتون تصور نمیکردن که شما خوشبخت
بشین؟
مامانباز میخواست از زیرحرف دانلود رمان آه بکش بدون سانسور و فرمت pdf زدن در بره، دستشو تو هوا
تکون داد و گفت:
-قضیهاش خیلیمفصله حوصلتو سر میبره. خودمم حوصلهی
گفتنشو ندارم.
پریدمرو پاش و در حالیکه دانلود رمان آه بکش بدون سانسور و فرمت pdf دستمو دور شونش حلقه میکردم و
گونه هایخوشبوشو میبوسیدمگفتم:
-نه حوصلم سر نمیره مامان. خودتم اگه بگییهتجدیدخاطره
ایمیشه برات کیفمیکنی! میخوام بدونم. می
گیواسم؟ جون رزا!
مامانبا خنده گفت:
181
تقاص
-خیلیخب میگم قسم نده خرس دانلود رمان آه بکش بدون سانسور و فرمت pdf گنده. اینهمه وقت از دستت در
رفتم، آخر گیرمانداختی.
-ا چرا خب؟
-نمیخواستم خودتو درگیرماجراهاییکنیکه همش مربوط می
شه به گذشته.
آهیکشیدو ادامه داد:
-دلم میخواد همش رو تموم شده دانلود رمان آه بکش بدون سانسور و فرمت pdf بدونم. نمیخوام ادامه داشته
باشه.
-مگه قراره ادامه هم داشته باشه؟!
-نمیدونم. اینجریاناتیکه داره پیشمیاد،آزارم میده.
-اَه مامان مردم از فضولی! بگو دیگه!
مامانتلخ لبخندیآه دنبالش به دانلود رمان آه بکش بدون سانسور و فرمت pdf زد.یکشیدا وینطوری
خاطراتشو شروع کرد:
-من و شیالتوییهخونوادهیسرشناس تهرانی،بعد ازیهپسر
به دنیااومدیم. خب اون زمان همه پسر میخواستن
وپسر دوست بودن ولیاز من دانلود رمان آه بکش بدون سانسور و فرمت pdf و شیال،پدر ما که همه اونو
به حاج باقر میشناختن عاشق دختر بود. همینطور
هممامان. البته اونا برادرم رو هم خیلیدوست داشتن ولیمنو
شیالبراشون خیلیارزش داشتیم. دانلود رمان آه بکش بدون سانسور و فرمت pdf به خاطر عالقه زیاد
182
تقاص
آقاجون و مامان به ما شهرام زیادخودشو با ما قاطینمیکردو
کاریهم به کار ما نداشت. اون بچه اول خونواده بود،
درضمن پسر هم بود و انتظار داشت که خیلیباال ببرنش ولیپدر
و مادر ما به همهیبچه هاشون دانلود رمان آه بکش بدون سانسور و فرمت pdf بهیهاندازه محبت
میکردن. حتیگاهیبه دختراشون بیشتر! همینباعث حسادت و
کناره گیریشهرام از ما شده بود. روزا و ماه ها و
ساالمیگذشت و ما بزرگ میشدیم. تقر ًیبارویابرا سیرمی
کردم. همه چیزبر وفق مرادم بود.به خصوص وقتایی
کهاز اینطرف و اون طرف میشنیدمزیباییمخیلیچشم دانلود رمان آه بکش بدون سانسور و فرمت pdf گیرهو
خیلیاچشمشون دنبالمه! کم کم سر و کله
خواستگاراهم پیداشد ولیبابا میگفت من ایندو تا رو شوهر
نمیدم. اینابایددرس بخونن. دانلود رمان آه بکش بدون سانسور و فرمت pdf من و شیالهم که همه
چیرو به شوخیمیگرفتیم،فقط میخندیدم.باالخره وارد
دبیرستانشدیم. سنیکه دخترا تازه متوجه تغییرات
دورو برشون میشن و احساس بزرگیبهشون دست میده. همه
یجریاناتزندگیمنم از همون دانلود رمان آه بکش بدون سانسور و فرمت pdf روزا شروع شد. ما
توییهمحله خیلیاعیاننشینشهر زندگیمیکردیم. همهی
خونه هایتویکوچمون باغیبود. باغاییکه پر از
183
تقاص
درختمیوهبودن و فصل بهار دانلود رمان آه بکش بدون سانسور و فرمت pdf که میشد از شدت بویشکوفه
هاشونگیجمیشدی! آخر کوچه بن بستمونیهباغ
بودکهیهفرق اساسیبا بقیهباغا داشت، اونم اینبود که کام ًال
امروزیساخته شده بود! نمایبیرونشهم آدمو
مجذوبمیکرد ویکیدو باریکه دانلود رمان آه بکش بدون سانسور و فرمت pdf داخلشو دیدزده بودم، متوجه
شده بودم که توش هم دست کمیاز بیرونشنداره
وحسابیبهش رسیدن. برعکس باغایماها کهیهدیواردورش
کشیدهبودیمویهساختمون هم تهش ساخته بودیم.
اونباغیهجادهیسنگریزهیسفیدوسطش داشت و اطراف این
جاده سنگیپر بود از باغچه هایگل و بعد از باغچه
هادرختایمیوهبه ردیفبهت چشمک دانلود رمان آه بکش بدون سانسور و فرمت pdf میزدن. خیلیقشنگ و
رویاییبود. همیشهدوست داشتم برم تویاون باغ
واسهبازیو شیطنت. انگار نه انگار که بزرگ شده بودم. قشنگ
ترینگال تویاون باغ بود به خصوص محبوبه شب که
منعاشقش بودم. انقدر شبا دانلود رمان آه بکش بدون سانسور و فرمت pdf از بویمحبوبه شب اون باغ سرگیجو
از خود بیخود میشدم که آقا جون قول داده
بوداز اون گال فقط مخصوص من تویباغ خونهیخودمون
بکاره اما اینحرف آقا جون باعث نمیشد که دست از دید
184
تقاص
زدنباغ بردارم. حتیگاهیاوقات دانلود رمان آه بکش بدون سانسور و فرمت pdf از دیواراشآویزونمیشدم و
دماغمو تویشاخه هایمحبوبه شب رویدیواراش
فرومیکردم. میدونستم اگه آقا جونیاشهرام بفهمن میکشنم
اما اون روزا خیلینترس بودم.یهروز که از مدرسه
برمیگشتم، دیدمیهشاخه محبوبه دانلود رمان آه بکش بدون سانسور و فرمت pdf شب کنار در باغ ما افتاده.همه
محل میدونستن که از اینگل فقط باغ آخر
کوچهداره. با خوشحالیگل رو برداشتم و با وجود مخالفتایشیال
گل رو تویاتاقم، داخل گلدون قرار دادم. اصال ً برام
مهمنبود که اون گلیهواز کجا سر در آورده اونم درست جلوی
در خونه ما! شب که حاج بابا اومد دانلود رمان آه بکش بدون سانسور و فرمت pdf غوغاییبه پا شد
دیدنی! آخه من احمق نمیدونستم که تویاون باغ دو تا پسر
مجرد همراه پدر و مادرشون زندگیمیکنن!
بابافکر میکرد که من گل رو از اون گرفتم. اون شب برایبار
اول از آقا جون کتک خوردم. آخرش انقدر شیالقسم
خوردو گریهکرد تا دل بابا به رحم دانلود رمان آه بکش بدون سانسور و فرمت pdf اومد و باور کرد که روحمن
از اون گل خبر نداشته. البته تایههفته با من
سرسنگینبود و بعدش هم حسابیهوامو داشت.یعنییهجورایی
آزادیایقبلم نصف شده بود و به شیالسپره بود آب
185
دانلود رمان آه بکش
میخورم گزارششو به بابا بده!دانلود رمان آه بکش بدون سانسور و فرمت pdf از طرفیبعضیوقتا خودشیا
شهرام هم تعقیبمونمیکردن و حسابیمشکوک شده
بودن. اما کم کم آبا از آسیابافتاد و آقا جون دوباره همونپدر
مهربون گذشته شد.یهروز که داشتیمبا شیالمی
رفتیممدرسه و تو راه در مورد دانلود رمان آه بکش بدون سانسور و فرمت pdfامتحان ریاضیکه در پیشداشتیم
بحث میکردیم،حس کردمیهنفر داره دنبالمون
قدمبه قدم میاد. اول فکر کردم شهرامه، برایهمینمبه شیالگفتم
برگرده و ببینهکیه! شیالبه پشت سرش نگاه کرد
وبعد با تته پته و رنگ پریدهگفت:
-وایاینکه خسروئه!
اونزمان برعکس بقیهدوستام دانلود رمان آه بکش بدون سانسور و فرمت pdf و حتیخواهرم که آمار همه رو
در میآوردن من از همه جا بیخبر بودم. اصال ً هیچی
براممهم نبود و به خاطر همینعینآدمایمنگ پرسیدم:
-خسرو کیه؟
شیالکه منو خوب میشناخت دانلود رمان آه بکش بدون سانسور و فرمت pdf و از اخالقیاتمخبر داشت، بدون این
که تیکهایبه خاطر خنگیمبارم کنه، با مالیمت
توضیحداد:
-پسر آقایآریانسب. باغ آخر کوچه. همون که حاج بابا فکر کرد
به تو گل داده.
186
تقاص
یهورنگم پریدو به اولینچیزیکه دانلود رمان آه بکش بدون سانسور و فرمت pdf فکر کردم اینبود که اگهاالن
آقا جون هم دنبالمون باشه و خسرو رو ببینهباز به
منشک میکنه! وحشت زده دانلود رمان آه بکش بدون سانسور و فرمت pdf دست شیالرو محکم کشیدمو گفتم:
-اوه! اوه! محل نذار بیابریم.
شیالمکه پیدابود مثل من فقط داره به آقا جون فکر میکنه با
ترس قدماشو تند کرد و گفت:
-وایمن میترسم شکیال. اگه دانلود رمان آه بکش بدون سانسور و فرمت pdf بابا ما رو ببینهبیچارهمیشیم!
دوباره روز از نو روزیاز نو!
باعصبانیتگفتم:
-اگه ما توجه نکنیم،هیچاتفاقینمیفته.
اینوگفتم اما خودمم به حرفیکه دانلود رمان آه بکش بدون سانسور و فرمت pdf زدم اطمیناننداشتم. با قدمایتند
خودمون رو به مدرسه رسوندیمو نفسیبه
راحتیکشیدیم. بعد از زنگ، کیمیاکه دختر همسایهدیواربه
دیوارما بود و بعضیاز روزا با ما میاومد، به طرفمون
اومدو گفت:
-بچه ها میشه منم با دانلود رمان آه بکش بدون سانسور و فرمت pdf شما بیام؟
منگفتم:
-چرا نمیشه؟ بیاولیچرا انقدر آشفته ای؟
187
تقاص
کیمیااون موقع ها دختر دانلود رمان آه بکش بدون سانسور و فرمت pdf خجالتیو سر به زیریبود. خیلیهم با
کسینمیجوشیدویهحصار مخصوص داشت که
همیشهمیکشیدشدور تا دور خودش. اما هر وقت میتونست پا
رویخجالتش بذاره میاومد دانلود رمان آه بکش بدون سانسور و فرمت pdf سراغ من و شیال.یه
جوراییبا ما راحت تر بود. وقتیاینوازش پرسیدم،سرخ شده و
با زحمت گفت:
-آخه … آخه خسرو اومده!
بازیادخسرو معده مو آشوب کرد. دانلود رمان آه بکش بدون سانسور و فرمت pdf شیالبا تعجب گفت:
-اومده کهاومده! به تو چه!؟
بعدبا شک گفت:
-ببینمنکنه دسته گلیبه آب دادی؟
کیمیاترسیدو سریعرنگش دانلود رمان آه بکش بدون سانسور و فرمت pdf عوض شد. تا اون لحظه سرخ بود،
بعدیهورنگ پریدهشد! دستاشو تو هوا تکون داد و
سریعگفت:
-نه به خدا ولی… ولش کنینبیاینبریمدیرشد.
منو شیالیهنگاه به هم انداختیمو دانلود رمان آه بکش بدون سانسور و فرمت pdfشونه باال انداختیم. اونروزا
به راحتیاالن کسیعاشق نمیشدیااگه میشد تو
بوقو کرنا نمیکرد!یهچیزیبه اسم حیاتویدخترا وجود
داشت. رابطه خیابونیهم که دانلود رمان آه بکش بدون سانسور و فرمت pdf اصال نبودیااگه بود انقدر کم
188
تقاص
وپشت پرده بود که کسیازش دانلود رمان آه بکش بدون سانسور و فرمت pdf خبر دار نمیشد. اینهکه ما هم
دیگهخیلیپا پیچشنشدیم. همه با هم به طرف خونه
راهافتادیم. راه خونمون تا مدرسه زیادنبود. بابا اصرار داشتکه
رانندش رو دنبالمون بفرسته دانلود رمان آه بکش بدون سانسور و فرمت pdf ولیما خودمون قبول
نکردیم. بیشتردوست داشتیمپیادهبریمو بیایم. بابا هم وقتیدید
دخترایسر به زیریهستیمو دانلود رمان آه بکش بدون سانسور و فرمت pdf سرمون تو کار
خودمونه،دیگهگیرنداد و اجازش رو صادر کرد. هر چند که
وقتیقضیهگل پیشاومد، کم دانلود رمان آه بکش بدون سانسور و فرمت pdf مونده بود اینآزادیرو هم
ازمونبگیرهاما خدا به خیرگذروند و چندان پاپیموننشد. خالصه
اون روز هم خسرو سایهبه دانلود رمان آه بکش بدون سانسور و فرمت pdf سایهیما اومد و کیمیا
هیرنگ به رنگ شد. همون موقع ها بود که کم کم فهمیدمکیمیا
از خسرو خوشش میاد. بعدها هم کم کم خودش
اعترافکرد. اینموضوع هفته ها ادامه داشت. پسرهیبیکار
صبح به صبح دنبال ما تا مدرسه میاومد و عصرهایا
ظهرهاهم تا خونه! بعضیوقتا از ترس دهنم خشک میشد. چون
میترسیدمکه شهرامیابابا دنبالمون دانلود رمان آه بکش بدون سانسور و فرمت pdf بیانو فکر
کننکه ما هم ریگیبه کفشمونه. اون وقت دیگهحسابمون با کرام
الکاتبینبود.
نظرات