دانلود رمان ارباب وحشی و هات من جلد دوم pdf بدون سانسور
دانلود رمان ارباب وحشی و هات من جلد دوم pdf بدون سانسور
دانلود رمان ارباب وحشی و هات من جلد دوم pdf بدون سانسور
دانلود رمان ارباب وحشی و هات من جلد دوم pdf بدون سانسور | دانلود رایگان رمان ارباب وحشی و هات من جلد دوم با فرمت pdf بدون سانسور
رمان ارباب وحشی و هات من جلد دوم pdf بدون سانسور
نفسعمیقیکشیدو گفت:
-چرا رزا؟!
دستبه کمر ایستادمو گفتم:
-چیچرا؟!
-چرا دروغ گفتی؟!
-یعنیتو نمیدونی؟! از بس دانلود رمان ارباب وحشی و هات من جلد دوم pdf بدون سانسور دنبالم وز وز میکردیمیخواستم
شرتو کم کنم که بازم قربون خدا برم شرت کم نشد!
دیگهنمیدونم چه جوریبایدبهت دانلود رمان ارباب وحشی و هات من جلد دوم pdf بدون سانسور بگم دست از سر من بردار.
لبخندنشست رویلبش.یهدفعه پشتشو کرد به من و جفت دستاشو
فرو کرد بینموهاش و باز قلب دانلود رمان ارباب وحشی و هات من جلد دوم pdf بدون سانسور منو به تالطم
انداخت! روانیخب نکن با موهات اون جوری! اَه! معلوم نیست
چه مرگشه!یهوچرخیدبه سمتم دانلود رمان ارباب وحشی و هات من جلد دوم pdf بدون سانسور و گفت:
-نوکرتم به خدا!
بازچشمام گرد شد و اومدم چیزیبهش بگم که رفت سمت در و
لحظه آخر گفت:
-خوشحالم که همسایمم دانلود رمان ارباب وحشی و هات من جلد دوم pdf بدون سانسور شدی.
بعداز اینحرف رفت از اتاق بیرونو در رو به هم کوبید. نه
خداییشاینیهچیزیشمیشد! دانلود رمان ارباب وحشی و هات من جلد دوم pdf بدون سانسور خدا شفا بده! اینارو
299
تقاص
زبونیمیگفتم اما حرف قلب خودمیهچیزیدیگهبود. دوست
داشتم بگم منم دانلود رمان ارباب وحشی و هات من جلد دوم pdf بدون سانسورشدمکه همسایهتو شدم.
خوشحالمکه از نامزد نداشتن من داریذوق مرگ میشی.
خوشحالم که نگاهت معصوم شده. خوشحالم که حسم بهم
میگه دوستم داریو خوشحالم که خودمم دوستت … نه در این
مورد خوشحال نیستم! وقتیبرایمن و داریوش
وصالیوجود نداره پس دوست داشتنش نبایدباعث خوشحالی
باشه. آهیکشیدمو دوباره رفتم دانلود رمان ارباب وحشی و هات من جلد دوم pdf بدون سانسور سمت ساکم تا خودمو
مشغولکنم. هنوز نصف بیشترلباسام مونده بود که سپیدهاز طبقه
پایینصدام کرد. لباسیکه تو دستم بود رو روی
ساکانداختم و رفتم سمت در که از اتاق برم بیرون. تویراهرو
به سمت پله ها میرفتم که داریوشمثل جن رو به
رومظاهر شد. لباسشو بایهدست دانلود رمان ارباب وحشی و هات من جلد دوم pdf بدون سانسور گرمکن خاکستریو مشکی
عوض کرده بود. خودمو عصبینشون دادم و گفتم:
-برو اون ور میخوام برم پایین.
باچشماییکهگیجتر شده بود دانلود رمان ارباب وحشی و هات من جلد دوم pdf بدون سانسور و صداییگرفته سرشو جلو آورد. تو
چند سانتیمتریصورتم توقف کرد و گفت:
توکیستیکه من اینگونه بیتو بیتابم
شباز هجوم خیالتنمیبرد خوابم
300
تقاص
توچیستیکه من از موج دانلود رمان ارباب وحشی و هات من جلد دوم pdf بدون سانسور هر تبسم تو
بسانقایق،سرگشته، رویگردابم
تودر کدام سحر بر کدام اسب سفید؟تو را کدام خدا؟ تو از کدام
جهان؟
تودر کدام کرانه؟ تو در دانلود رمان ارباب وحشی و هات من جلد دوم pdf بدون سانسور صدف؟ تو در کدام چمن؟ همره کدام
نسیم؟
تواز کدام سبو؟ من از کجا سر راه تو آمدم ناگاه؟
چهکرد با دل من آن نگاه شیرینآه؟ مدام پیشنگاهیمدام پیش
نگاه
کدامنشئه دویدهاست از تو در سر من؟
کهذره هایوجودم تو را که دانلود رمان ارباب وحشی و هات من جلد دوم pdf بدون سانسور میبینندبه رقص میآیندسرود می
خوانند
چهآرزویمحالیستزیستنبا تو مرا همینبگذارندیکسخن با
تو
بهمن بگو که مرا از دهان شیربگیربه من بگو برو در دهان
شیربمیر
بگوبرو جگر کوه قاف را بشکاف دانلود رمان ارباب وحشی و هات من جلد دوم pdf بدون سانسور ستاره ها را از آسمان بیاربه
زیر
301
تقاص
تورا به هر چه تو گوییبه دانلود رمان ارباب وحشی و هات من جلد دوم pdf بدون سانسور دوستیسوگند هر آنچه خواهیاز من
بخواه صبر نخواه
کهصبر راه درازیستبه مرگ پیوستهاست تو آرزویبلندیو
دست من کوتاه
تودور دست امیدیو پایمن دانلود رمان ارباب وحشی و هات من جلد دوم pdf بدون سانسور خسته است همه وجود تو مهر است
و جان من محروم
چراغچشم تو سبز است و راه من بسته است
انقدربا احساس خوند که دانلود رمان ارباب وحشی و هات من جلد دوم pdf بدون سانسور نزدیکبود بزنم زیرگریه.خودش هم
فکر کنم دقیقایههمچینحسیداشت . سعیکردم به خودم مسلط
شم. اگه من خودمو میباختم دیگههم چیتموم میشد، به زور
گفتم:
-گفتم برو کنار میخوام برم پایین.
صدایدوباره سپیدهفرصت دانلود رمان ارباب وحشی و هات من جلد دوم pdf بدون سانسور هر گونه جوابیرو ازش گرفت. با
قدمایلرزون خودمو به طبقه پایینرسوندم.
سپیدهو آرمینلباس پوشیدهو آمادهیبیرونرفتن بودن. هنوز
چیزیازشون نپرسیدهبودم که داریوشهم اومد و
خیلیخونسرد گفت:
-بریمدریا؟
آرمیندر جوابش گفت:
302
دانلود رمان ارباب وحشی و هات من جلد دوم pdf
-آره داداش بریم،ما که آماده ایم.
یهلحظه همه چیزفراموشم دانلود رمان ارباب وحشی و هات من جلد دوم pdf بدون سانسور شد و گفتم:
-آخ جون دریا.
لباسعوض کردنم دو دقیقهبیشترطول نکشید! وقتیاومدم پایین،
داریوشو آرمینو سپیدهمنتظرم دانلود رمان ارباب وحشی و هات من جلد دوم pdf بدون سانسور بودن. مامانا
چونهنوز وسایلرو کامل نچیدهبودن، ترجیحدادن بمونن. پس
خودمون چهار تا رفتیم. منظره دریااز نزدیکخیلی
زیباترو دست نیافتنیتر بود. دوست داشتم شیرجهبرم وسط آبا!
دریاموجایسنگینیداشت. دانلود رمان ارباب وحشی و هات من جلد دوم pdf بدون سانسور طوفانینبود اما آرومم
نبود. با ذوق گفتم:
-منمیخوام برم تو آب.
آرمینگفت:
-مگه دیوونهشدی؟نمیبینیموجا چقدر بلند و سنگینن.
باسماجت گفتم:
-من میرم. شما اگه میترسیننیاین.
بااینکه خودمم از آب میترسیدم، دانلود رمان ارباب وحشی و هات من جلد دوم pdf بدون سانسور نمیدونم چرا اون لحظه انقدر
شجاع شده بودم. شایدمیخواستم حرارتیرو که
حرفایداریوشتو بدنم ایجادکرده بود، تسکینبدم. حتینگاه
نکردم به سمت داریوشببینمنظر اون برایتویدریا
303
تقاص
رفتنمچیه،ترجیحمیدادم کمتر دانلود رمان ارباب وحشی و هات من جلد دوم pdf بدون سانسور نگاش کنم. سپیدهگفت:
-کله شق بازیدر نیاررزا. فردا اگه دریاآروم تر شده بودمیایم
دوباره.
راهافتادم سمت دریاو گفتم:
-نچ! االن میخوام برم.
آرومآروم رفتم تویآب که یک دانلود رمان ارباب وحشی و هات من جلد دوم pdf بدون سانسور نفر از پشت محکم آستینمانتومو
کشیدو تا برگشتم دیدمکسیبه جز داریوش
نیست. اخم کردم و گفتم:
-ولم کن! میخوام برم.
-نمیبینیدریارو؟! نمیبینیبا چه سرعتیموجاشو میفرسته
سمت ساحل. همینیهذره هم که پاهاتو گذاشتیتو
آبخطرناکه. برگرد!
براقشدم تویچشماش و گفتم:
-شماها همتون ترسوین! دانلود رمان ارباب وحشی و هات من جلد دوم pdf بدون سانسور من شنا بلدم!
-آره ما ترسویم! شما هم شنا بلدیولیدریارحم نداره. خیلی
حرفه ایتر از تو بودن که دریابردتشون. تیریپ
شجاعتبرندار برگرد.
تحکمیتو صداش موج میزد که دانلود رمان ارباب وحشی و هات من جلد دوم pdf بدون سانسور لجمو در میآورد. با حرص
گفتم:
304
تقاص
-کارینکن کهیهنامزد دیگهًواسه خودم دست و پا کنما! اصال
به تو چه!
قهقههزد و من احساس کردم دانلود رمان ارباب وحشی و هات من جلد دوم pdf بدون سانسور قلبم االن از سینمبیرونمیپره.
وسط خندیدنشگفت:
-دیگهنمیتونی! چون دستت واسه من رو شده شیطونک.
یهبار دیگهتالش کردم آستینمانتومو از تویدستش بکشم بیرون
ولیفایدهاینداشت و محکم منو گرفته بود.
حتیبه سرم زد که مانتومو در دانلود رمان ارباب وحشی و هات من جلد دوم pdf بدون سانسور بیارمو در برم! اما میدونستمبی
فایدهس و داریوشاگه شده بغلم بکنه نمیذاره من
برمتویآب! پس بیخیالشدم و برگشتم اونم آستینموول کرد.
آرمینخندیدو گفت:
-سرتق! مگهداریوشاز پس دانلود رمان ارباب وحشی و هات من جلد دوم pdf بدون سانسور تو بر بیاد!
ایشیگفتم و رومو برگدوندم. هر چهار تا جاییدور از دریاروی
ماسه ها نشستیمو آرمینو داریوشمشغول صحبت
کردنشدن. سپیدههم هر دانلود رمان ارباب وحشی و هات من جلد دوم pdf بدون سانسور از گاهیوسط حرفاشون چیزیمیگفت
ولیمن زانومو بغل کرده بودم و تویسکوت به
دریاخیرهشده بودم. صدایداریوشاز فکر خارجم کرد:
-موش موشک! ساکتیچرا؟! دانلود رمان ارباب وحشی و هات من جلد دوم pdf بدون سانسور بهت نمیادانقدر مظلوم باشی.
305
تقاص
زبونموبراش در آوردم و رومو برگدوندم. با آرمینخندیدنو
آرمینگفت:
-بچه ها بهتره برگردیم. دانلود رمان ارباب وحشی و هات من جلد دوم pdf بدون سانسور هوا تاریکشده، وقت شامه.
همهاز جا بلند شدیم. ماسه ها رو از لباسامون تکوندیمو راه
افتادیمسمت ویال. آرمینو داریوشبا هم میاومدن و
منو سپیدههم با هم. ولیهر دو عجیبغرق سکوت بودیم
آسمون حسابیگرفته بود و دانلود رمان ارباب وحشی و هات من جلد دوم pdf بدون سانسور معلوم بود که به زودیبارون
میباره. وارد ویالکه شدیماز بویمیرزاقاسمیبه حال غش
افتادم. خیلیگرسنه بودم. رفتم تویاتاقم و مانتو
شلوارمرو باشلواریراحتیو نخیگشاد به رنگ آبیآسمونیو
بلوز آستینسه ربع تنگ کشیبه دانلود رمان ارباب وحشی و هات من جلد دوم pdf بدون سانسور همون رنگ عوض
کردم. موهامو دم اسبیپشت سرم بستم که خیلیتویدست و پام
نباشه و زدم از اتاق بیرون. میزحاضر و آماده
چیدهشده بود و همه پشت میزبودن. منم نشستم و مشغول خوردن
شدیم. خاله کیمیاداشت از داریوشدر مورد
مطبشسوال میپرسیدو داریوشبا دانلود رمان ارباب وحشی و هات من جلد دوم pdf بدون سانسور خونسردیو آرامشیعجیب
جواب میداد.یهدفعه خاله کیمیاگفت:
-دیگهوقت زن دادنت رسیدهداریوش! باز نخوایبگینه که
دلخور میشم!
306
دانلود رمان ارباب وحشی و هات من pdf بدون سانسور
داریوشلبخند دانلود رمان ارباب وحشی و هات من جلد دوم pdf بدون سانسور زد و گفت:
-باشه مامان جان! دیگهنمیگم نه.
قلبملرزیدو خاله کیمیابا بهت گفت:
-راست میگی؟
داریوشسرشو تکون داد و گفت:
-آره! دروغم چیه؟فقطیهمدت بایددست نگه دارین.
-دیگهبرایچیالهیقربونت برم؟! دانلود رمان ارباب وحشی و هات من جلد دوم pdf بدون سانسور من فقط منتظر بودم تو لب
تر کنی. به محض اینکه برگشتیمزنگ میزنم به
خانعموت.
داریوشزیرچشمیبه من که دانلود رمان ارباب وحشی و هات من جلد دوم pdf بدون سانسوردست از خوردن کشیدهبودم و محو
بحث اون دو نفر شده بودم نگاه کرد و گفت:
-مامان! گفتم فعال ً نه! تا وقتیکه خودم گفتم! خواهشا ً تمومش
کنین.
خالهکیمیارد نگاه داریوشرو گرفت و به من رسید. سریعشروع
کردم به جویدنلقمه خیالیو دانلود رمان ارباب وحشی و هات من جلد دوم pdf بدون سانسور قاشقم رو تویظرف
ماستفرو کردم که بگم من اصال ً متوجه شما نبودم. اما اعصابم
حسابیبه هم ریختهبود! تازهیادماومد که خاله کیمیا
گفتهبود دوست داره پسرش دانلود رمان ارباب وحشی و هات من جلد دوم pdf بدون سانسور با دختر عموش ازدواج کنه. خدای
من! عاشق نشدیمنشدیم،وقتیهم شدیمعاشق چه
307
تقاص
آدمیشدیم! ملت فوقشیهرقیبدارن، من بدبخت صد تا رقیب
داشتم. به زور چند لقمه دانلود رمان ارباب وحشی و هات من جلد دوم pdf بدون سانسور دیگهخوردم تا بقیههم
سیربشن و از سر میزبلند بشن.
بعداز خوردن شام همه رویمبالیجلویتلویزیونولو شدیمو
داریوشرفت که دوش بگیره. همه داشتن در مورد
فیلمیکه پخش میشد نظر دانلود رمان ارباب وحشی و هات من جلد دوم pdf بدون سانسور میدادن ولیمن تو هپروت سیرمی
کردم. داریوش،َدختر عموش، اه اصال به من چه!
هـــــــان؟به من چه؟! مشغول هوار زدن سر خودم و دلم بودمکه
بایهحوله رویشونش اومد از پله ها پایینو
مستقیمنگاشو دوخت تویچشمایمنتظر من. دروغ چرا دوست
داشتم نگام کنه! همون موقع نیرهبایهسینیقهوه
ازآشپزخونه بیروناومد. دانلود رمان ارباب وحشی و هات من جلد دوم pdf بدون سانسور داریوشبوییکشیدو گفت:
-بــــه! چه بویقهوه ایمیاد! نیرهخوب میدونیکه من بعداز
حموم قهوه میخورما!
نیرهلبخند محجوبیزد و گفت:
-بله آقا، از سریقبلیادممونده.
داریوشخودشو رویمبل کنار دانلود رمان ارباب وحشی و هات من جلد دوم pdf بدون سانسورسپیدهانداخت و از سینیکه نیره
جلوش گرفته بود فنجونیقهوه برداشت. بعد از اون
308
تقاص
نیرهسینیرو جلویبقیههم گرفت. دانلود رمان ارباب وحشی و هات من جلد دوم pdf بدون سانسور داریوشهمینطور که قهوه
اش رو جرعه جرعه و داغ میخورد گفت:
-داره بارون میاد. اونم چه بارونی!
فنجونقهومو رویمیزگذاشتم. دانلود رمان ارباب وحشی و هات من جلد دوم pdf بدون سانسور هم شیرداشت هم شکر! عادت به
خوردن قهوه شیریننداشتم. خوشمزگیقهوه به
تلخیشبود. میخواستم هر چه زودتربه اتاقم پناه ببرم، انقدر
ذهنمو با افکار چرند دانلود رمان ارباب وحشی و هات من جلد دوم pdf بدون سانسورکرده بودم که سر درد
گرفتهبودم و خوابم میاومد. با رخوت گفتم:
-اگه خوابم نمیاومد تا صبح زیربارون قدم میزدم ولینمی
دونم چرا انقدر بیحال شدم.
مامانبا تعجب گفت:
-وا چه وقت خوابه مادر؟ قبال ً ساعتیکهم به زور برایخواب
به اتاقت میرفتی. االن که ساعت تازه دهه.
آرمینگفت:
-شایدخستگیراهه. اگه دانلود رمان ارباب وحشی و هات من جلد دوم pdf بدون سانسورزود بخوابیاز فردا سرحال می
شیو میتونیشبا تا صبح کنار دریابشینی.
داریوشهم گفت:
309
تقاص
-آره آرمینراست میگه. پشت فرمون بودیخسته شدی. بهتره
بریبخوابی. ما هم امشب جایینمیریم.
ازخدا خواسته با شب بخیراز جا دانلود رمان ارباب وحشی و هات من جلد دوم pdf بدون سانسور بلند شدم و به اتاقم رفتم.قبلاز
خوابیدنآباژور کنار تخت رو روشن کردم چون
دوستنداشتم اتاق تویتاریکیمطلق فرو بره. رویتخت که ولو
شدم، چیزیطول نکشیدکه به دانلود رمان ارباب وحشی و هات من جلد دوم pdf بدون سانسور عمیقیفرو
رفتم.
نمیدونم چه ساعتیبود که از زور تشنگیاز خواب بیدارشدم.
چند لحظه ایطول کشیدتایادماومد کجام ویه
دفعهبا دیدنتاریکیغلیظیکه دانلود رمان ارباب وحشی و هات من جلد دوم pdf بدون سانسور اطرافم رو فرا گرفته بود سیخ
نشستم لب تخت! اگه بخوام حالت اون لحظمو توصیف
کنمواژه ترسیدنخیلیمضحک به نظر میرسه، من وحشت
کردم! مطمئن بودم که دانلود رمان ارباب وحشی و هات من جلد دوم pdf بدون سانسور چراغ خواب رو روشن گذاشتم. با
بدبختیو بدنیلرزون از جا بلند شدم و کلیدچراغ خواب رو که
رویمیزیکنار تخت قرار داشت زدم. ولیروشن
نشد! ترس از تاریکیدر حد مرگ به سراغم اومده بود کم مونده
بود از حال برم. با زانوهاییلرزون به سمت کلید
چراغاصلیاتاق رفتم، ولیاونم روشن نشد. حدس زدم که برقا
رفته باشه. بد شانسیبدتر دانلود رمان ارباب وحشی و هات من جلد دوم pdf بدون سانسور از این؟داشتم از ترس
310
دانلود رمان ارباب وحشی و هات من جلد دوم
سکتهمیکردم. گریمگرفته دانلود رمان ارباب وحشی و هات من جلد دوم pdf بدون سانسور بود. با بیچارگیدر اتاق رو باز کردم
و بیرونرفتم. پذیراییباال و راه پله و راهرو هم
تاریکتاریکبود. دیگهنتونستم وزنم رو کنترل کنم و همون جا
کنار در اتاق رویزمیننشستم و زانوهامو بغل کردم.
مثلیهجوجه زیربارون مونده دانلود رمان ارباب وحشی و هات من جلد دوم pdf بدون سانسور میلرزیدم. صدایرعد و برق و
بعد نوریکه از پنجره راهرو به داخل اومد، نور علینور
شدنا خودآگاه جیغکوتاهیکشیدم. سرمو بینپاهام پنهون کردمو
زار زدم. مرگ رو پیشچشمم دانلود رمان ارباب وحشی و هات من جلد دوم pdf بدون سانسور میدیدم. ترسم از
تاریکییهترس عادینبود! مثل دیودو سر میترسیدمو اگه
خودمو نجات نمیدادم بیهوششدنم حتمیبود. بین
صدایباد که پنجره رو میلرزوند دانلود رمان ارباب وحشی و هات من جلد دوم pdf بدون سانسور و هو هو میکرد،یهصدای
دیگهنزدیکمشنیدم:
-رزا؟ رزی!؟ نترس من اینجام. از چیمیترسیعزیزم؟گریه
نکن!
سرموبلند کردم و داریوشوکه کنارم رویزمیننشسته بود رو
دیدم. دستشو آورد جلو که دستامو بگیرهاما وسط راه
پشیمونشد و دستشو عقب کشید. از دیدنشدر حد مرگ خوشحال
شدم ولیهنوز هم نمیتونستم دانلود رمان ارباب وحشی و هات من جلد دوم pdf بدون سانسور جلویهق هقم
روبگیرم:
311
تقاص
-همه … جا … تاریکه… صدا … میترسم.
گریهامونم نداد و باز زار زدم. دانلود رمان ارباب وحشی و هات من جلد دوم pdf بدون سانسور داریوشبا صدایفوق العاده
مهربونیگفت:
-از تاریکیمیترسیعزیزدلم؟ پاشو! پاشو بریمتویاتاق من.
فیوزاون جا از دانلود رمان ارباب وحشی و هات من جلد دوم pdf بدون سانسورجداست.
همینکه شنیدممیتونم برم جاییکه تاریکنباشه انرژیگرفتمو
از جا بلند شدم و جلوتر از داریوشبه سمت
اتاقشراه افتادم. چراغو روشن کرد و همه جا روشن شد. نفس
عمیقیکشیدمو ولو شدم لب دانلود رمان ارباب وحشی و هات من جلد دوم pdf بدون سانسور تختش. از پارچ آب کنار
تختشلیوانیآب برام ریختو به دستم داد. لیوانوگرفتم ویهنفس
همشو خوردم. هنوزم هق هق میکردم و به
افتاده بودم. چند دانلود رمان ارباب وحشی و هات من جلد دوم pdf بدون سانسور نفس عمیقکشیدمتایهکم بهتر شدم.
داریوشبا نگرانیوسط اتاق ایستادهبود و نگام می
کرد. هم میخواستیهچیزیبگه هم انگار نمیدونست چیباید
بگه! دیگهآبرو برام جلوش دانلود رمان ارباب وحشی و هات من جلد دوم pdf بدون سانسور نمونده بود!
برایرفع و رجوع کردن ترس بچگونم گفتم:
-من از بچگیاز تاریکیمیترسیدم. تویتاریکیهمه چییادم
میره و بچه میشم. ببخشید دانلود رمان ارباب وحشی و هات من جلد دوم pdf بدون سانسورکه بیدارتکردم.
داریوشدستیتویصورتش کشیدو گفت:
312
تقاص
-خواهش میکنم. من خواب دانلود رمان ارباب وحشی و هات من جلد دوم pdf بدون سانسور نبودم. حاال خوبی؟
باشک نگاش کردم و گفتم:
-من که خوبم! اما چشمایسرخ تو نشون میده خواب بودی. چرا
الکیدروغ میگی؟
لبخندتلخیزد. اومد طرفم.یهکم دانلود رمان ارباب وحشی و هات من جلد دوم pdf بدون سانسور خودمو کشیدمکنار. به روی
خودش نیاوردو نشست کنارم لب تخت. آهیکشیدو
گفت:
-قرمزیچشمام از بیخوابیه. رزا حیف دانلود رمان ارباب وحشی و هات من جلد دوم pdf بدون سانسور که نمیخوایبشنوی!
وگرنه من خیلیحرف برایگفتن دارم.
همینجور خیرهنگاش کردم! تو دلم نالیدمبس کن داریوش! من
دیگهتحمل ندارم. پسر خوب داریبا حرفات دیوونم
میکنی. با اینحال خودمو به دانلود رمان ارباب وحشی و هات من جلد دوم pdf بدون سانسور خنگیزدم و گفتم:
-متوجه منظورت نمیشم! تو قبال ً از اینحرفا نمیزدی.
دستشوتویموهاش فرو کرد و خم شد سمت زانوهاش و سرشو
انداخت زیر. موهاش سرازیرشده دانلود رمان ارباب وحشی و هات من جلد دوم pdf بدون سانسور بود تویصورتش و
اجازهنمیدادن درستچهرش رو ببینم. بعد از چند لحظه سکوت
گفت:
-خیلیوقته که اون چشمات خوابو از من گرفته رزا. دارینابودم
میکنیاما خودت خبر نداری!
313
رمان ارباب وحشی و هات من جلد دوم pdf
بابهت نالیدم:
-داریوش!
بدوناینکه سرشو بیارهباال، ادامه داد:
-اگه بهت بگم قول میدیکه نگاتو از دانلود رمان ارباب وحشی و هات من جلد دوم pdf بدون سانسور من نگیرییاازم فرار
نکنی؟اون قدر وابسته شدم که … تحمل قهر تو رو ندارم
رزا. ایناحساس برایخودم هم ناشناخته س! حس میکنم بیمارم!
خودمو نمیشناسم! برایخودم هم غریبهشدم!
میدونستم لحظه ایکه از اون دانلود رمان ارباب وحشی و هات من جلد دوم pdf بدون سانسور میترسیدمنزدیکهولیراه
فرارینداشتم. با صدایتحلیلرفتم، گفتم:
-بس کن داریوش!نمیخوام چیزیبشنوم.
انگارگیجبود! شایدمواقعا بیماربود! دانلود رمان ارباب وحشی و هات من جلد دوم pdf بدون سانسور چون بیتوجه به حرف من
گفت:
-در ایندنیایدیوانههر که را بینیغمیدارد.
پوزخندیزد و ادامه داد:
-دل دیوانهشد اما دیوانگیهم عالمیدارد.
قلبمتو سینهدیوونهوار میکوبید. دانلود رمان ارباب وحشی و هات من جلد دوم pdf بدون سانسور دیگههیچینمیتونستم بگم،
دستمو بردم سمت سینمو قلبمو چنگ زدم. باید
خودموآماده میکردم داریوشمیخواست قلبشو جلوم برهنه کنه.
بایدخودمو آماده میکردم که دانلود رمان ارباب وحشی و هات من جلد دوم pdf بدون سانسور وقتیشنیدمپس
314
تقاص
نیفتم. بایدآماده میشدم تا دانلود رمان ارباب وحشی و هات من جلد دوم pdf بدون سانسور عاقالنه باهاش برخورد کنم. انقدر
نگران بودم که نمیتونستم از حرفاش حتیذرهای
شادبشم. خدایاایندیگهچه زجریبود؟! هم میخواستم بشنوم
حرفاشو هم نمیخواستم! هم دانلود رمان ارباب وحشی و هات من جلد دوم pdf بدون سانسور میخواستمش هم
نبایدمیخواستمش!
-رزا میدونیچیه؟
دیگهداشتم طاقتمو از دست میدادم. دانلود رمان ارباب وحشی و هات من جلد دوم pdf بدون سانسور فشار بدیروم بود. برای
همینهم کنترلم رو از دست دادم و با خشم گفتم:
-من هیچینمیدونم!
داریوشدر حالتیفرو رفته بود که انگار خشم و ترس منو نمی
دید. سرشو آورد باال ولیبازم دانلود رمان ارباب وحشی و هات من جلد دوم pdf بدون سانسور نگام نکرد. چشماشو
بستو گفت:
-میانهمه گشتم و عاشق دانلود رمان ارباب وحشی و هات من جلد دوم pdf بدون سانسور نشدم من، تو چه بودیکه تو را دیدمو
دیوانهشدم من!
لحظهایمکث کرد و بعد چشماشو باز کرد و با صداییکه
همنوایقلبمن میلرزید،خیرهتو چشمام گفت:
-رزا خیلیدوستت دارم! بد دانلود رمان ارباب وحشی و هات من جلد دوم pdf بدون سانسور جوریعاشقت شدم! میفهمی؟من
عاشقت شدم!
315
تقاص
همهینیرومتحلیلرفت. چقدر دانلود رمان ارباب وحشی و هات من جلد دوم pdf بدون سانسور برایشنیدناینجمله از دهن
داریوشمشتاق بودم. ولیحاال؟! نمیدونستم چی
بگماگه ساکت میموندم دانلود رمان ارباب وحشی و هات من جلد دوم pdf بدون سانسور دلیلبر همراهیمبود. اگه هم داد و هوار
میکردم ممکن بود داریوشوبرایهمیشهاز دست
بدم. زمان داشت از دست میرفت بایدکاریمیکردم. بایدبه داد
دلم میرسیدم. داریوشسابقه دانلود رمان ارباب وحشی و هات من جلد دوم pdf بدون سانسور خوبینداشت.
چشمایشریجلویصورتم اومد. حرفایخاله کیمیاتو گوشم
زنگ زد. آرزویخونوادش برایازدواج اونبا دختر
عموش. سیلیایکه بهم زد. دانلود رمان ارباب وحشی و هات من جلد دوم pdf بدون سانسور حرفاش! نه نگه داشتن داریوش
عاقالنه نبود. بایدپسش میزدم، به هر شکلیکه می
شد! اصال ً نفهمیدمچیشد که با عصبانیتو با صدایبلند گفتم:
-تو دیوونهای؛دیوونه! میفهمیداریچیمیگی؟من ازت
متنفرم. میخوایبا منم بازیکنی؟آره؟
حالمازت به هم میخوره. حالم دانلود رمان ارباب وحشی و هات من جلد دوم pdf بدون سانسور از هر چیمرده به هم میخوره!
چشماشگشاد شدن. انتظار هر برخوردیرو داشت اال این
برخورد. در حالیکه سعیمیکرد آرومم کنه، گفت:
-نه رزا نه.یهدقیقهگوش کن! داریاشتباه میکنی. تو داریدر
مورد من غلط فکر دانلود رمان ارباب وحشی و هات من جلد دوم pdf بدون سانسور میکنی.
ازجا بلندشدم و گفتم:
316
تقاص
-من اشتباه نمیکنم. خفه شو ! دانلود رمان ارباب وحشی و هات من جلد دوم pdf بدون سانسور تو میخوایبا اینحرفا منو گول
بزنیو بعد ازیهمدت مثل شریو امثال اون
شوتمکنییهطرف؟ ولیمن نمیذارم. کور خوندی!
داشتماز اتاقش خارج میشدم که ایستادتویچارچوب در.
دستاشو از دو طرف باز کرد دانلود رمان ارباب وحشی و هات من جلد دوم pdf بدون سانسور و راهمو بست. چشماش از
خشممیدرخشید. با خشم و عصبانیتگفت:
-بهت ثابت میکنم که من دیگهاون آشغال گذشته نیستم. عشق تو
انقدر پاک بود که فقط وجود مقدار کمش توی
روحمباعث شستشویآلودگیامشده. دانلود رمان ارباب وحشی و هات من جلد دوم pdf بدون سانسور من دیگهاون داریوشنیستم.
اونداریوشیکه تو تویکیشدیدیمُرد! اینی
کهجلویروت ایستادهمنم؛ من! میفهمی؟کسیکه حاضره با
یکاشاره تو بمیره. کسیکه دیوونهجنگل چشمات
شده! حاال هم اینمنم که دانلود رمان ارباب وحشی و هات من جلد دوم pdf بدون سانسور بایداز اینجا برم و تا روزیکه منو
باور نکنیبر نمیگردم. فکر میکنیبرام کاریداره
همیناالن هر بالییکه دلم بخواد سرت بیارم؟! فکر میکنی
کاریداره وادارت کنم بیچارمبشی؟! اما لعنتیمن حتی
نمیخوام دستتو بگیرم. چرا دانلود رمان ارباب وحشی و هات من جلد دوم pdf بدون سانسورنمیفهمی؟! مطمئن باش نمیذارم
عشقم تحقیربشه. برام مقدسه! بفهم اینو! عشق من
317
دانلود رمان ارباب وحشی و هات من بدون سانسور
مقدسه! حقت بود که بفهمیش. دانلود رمان ارباب وحشی و هات من جلد دوم pdf بدون سانسور بایدمیدونستی! االن دیگههیچدینی
به گردنم نیست،پس میرم. تو راحت باش!
باگفتن اینحرف در اتاقو باز کرد و رفت بیرون. نمیدونم چقدر
با حالت بهت وسط اتاق دانلود رمان ارباب وحشی و هات من جلد دوم pdf بدون سانسور ایستادهبودم و به جای
خالیشنگاه میکردم. رفت؟! جدیرفت؟! چیگفت؟! با من بود؟!
وایخدایامن چه کردم؟! عقب عقب رفتم و روی
تختنشستم و سرمو بیندستام گرفتم:
-ایخدا من بایدچیکار کنم؟ دانلود رمان ارباب وحشی و هات من جلد دوم pdf بدون سانسور چرا اینطوریشد؟ کاش می
تونستم به صدقیاکذب حرفش پیببرم! کاش اون پسر
نجیبو خوبیبود! کاش گذشتهیمامان باباهامون انقدر سیاه
نبود. کاش!
دمررویتخت افتادم و اجازه دادم دانلود رمان ارباب وحشی و هات من جلد دوم pdf بدون سانسور اشکام صورتمو بشورن.
****
ازصدایامواج دریاچشمامو باز کردم. اولینچیزیکه به ذهنم
رسیداینبود:
-آخ چقدر سرم درد میکنه!
دستامورویشقیقههام گذاشتم دانلود رمان ارباب وحشی و هات من جلد دوم pdf بدون سانسور و فشار دادم! لعنتیداشت منفجر
میشد. کاش حمله میگرننباشه فقط که تا شب
318
تقاص
درگیرممیکنه. حالت تهوع کمیداشتم. دانلود رمان ارباب وحشی و هات من جلد دوم pdf بدون سانسور از جا بلند شدم و با دیدن
اتاق سورمه ایتازهیاددیشبافتادم. داریوش،
حرفاش! بغض به گلوم چنگ انداخت. نبض شقیقههام بد جوری
میزد. بایدبه داد سر دردم دانلود رمان ارباب وحشی و هات من جلد دوم pdf بدون سانسور میرسیدم. از در اتاق
رفتمبیرون. سکوت ویالنشون میداد که همه خوابن. ناخودآگاه
پاهام منو کشیدنسمت اتاق خودم.دانلود رمان ارباب وحشی و هات من جلد دوم pdf بدون سانسور در اتاق بسته
بود.حدس زدم که داریوشخواب باشه. با اینکه تهدیدکرده بود
میره، اما ته دلم حس میکردم االن تویاتاق
خوابه! پس بیخیالسر زدن دانلود رمان ارباب وحشی و هات من جلد دوم pdf بدون سانسور بهش شدم و رفتم تویآشپزخونه.
نیرهمشغول آماده کردن وسایلصبحونه بود. با دیدن
منبا خوشروییسالم کردم. سرمو براش تکون دادم و به زور
گفتم:
-میشهیهلیوانشیرویهمسکن دانلود رمان ارباب وحشی و هات من جلد دوم pdf بدون سانسور به من بدی؟!
بادیدنقیافمو دستام که محکم سرمو فشار میدادم فهمیدقضیه
چیه. تند تندیهلیوانشیرگرم کرد و داد دستم.
وقتیازش مسکن هم خواستم اخمیکرد و گفت:
-اینداروهایشیمیاییرو نریزینتو دانلود رمان ارباب وحشی و هات من جلد دوم pdf بدون سانسور معدتون خانوم. صبر کنین
االن براتونیهدوا درست میکنم معجزه میکنه.