سایت بازی انفجار تک بت بدون فیلتر ماه بت بابا بت آریان بت ozabet بری بت ناسا بت مل بت بدون فیلتر برنامه مگاپاری وان ایکس بت بدون فیلتر وین نود

بت 120: بدون فیلتر، آدرس اصلی، و اپلیکیشن – کلیک کنید!

برای ورود به بت 120 کلیک کنید

درگاه پرداخت مستقیم | واریز جوایز در کمتر از ۲۴ ساعت

تا ۳۰۰ % شارژ هدیه

ورود به سایت
120
اکتبر 31, 2023

دانلود رمان همسر هات من بدون سانسور پارت 1

دانلود رمان همسر هات من بدون سانسور پارت 1

دانلود رمان همسر هات من بدون سانسور پارت 1

دانلود رمان همسر هات من بدون سانسور پارت 1 | دانلود رمان رایگان همسر هات من pdf بدون سانسور پارت 1 | دانلود رمان همسر هات من با لینک مستقیم pdf بدون سانسور پارت 1

رمان همسر هات من بدون سانسور پارت 1

حالماز جوشونده به هم میخورد دانلود رمان همسر هات من بدون سانسور پارت 1 اما برایاینکه دلشو نشکنم
چیزینگفتم و صبر کردم تا دواش آماده بشه. وقتی
لیوانجوشوندهیتیرهرنگ رو به دستم داد قیافمرو در هم کردم
و گفتم:
-اوف! چه بویبدیمیده!
خندیدو گفت:
-بوش بده، توش دانلود رمان همسر هات من بدون سانسور پارت 1 نبات ریختمکه شیرینباشه و طعمش اذیتتون
نکنه. بو نکنینویهنفس سر بکشین،مثل آبه روی
آتیش. زود سرحال میشین.
مجبوربودم به حرفش گوش دانلود رمان همسر هات من بدون سانسور پارت 1 کنم چون سر دردم خیلیشدیدبود.
چشمامو بستم و بدون اینکه نفس بکشمیهنفس
همهاون دارویبدمزه رو خوردم. زد زیردلم و نزدیکبود
همشو باال بیارمکه با دانلود رمان همسر هات من بدون سانسور پارت 1 کشیدنچند نفس عمیقجلوی
خودموگرفتم و کنترلش کردم.یهدونه خرما سریعداد دستم و
گفت:
-اینوهم بخورین.
سریعخرما رو گرفتم و  دانلود رمان همسر هات من بدون سانسور پارت 1 بلعیدمتا دهنم از اون طعم تلخ و گزنده
خالص بشه. تو همون حالت گفتم:
-بقیهبیدارنمیشن؟!
320
تقاص
-دیشبهمه تا دیروقت بیداربودن! خانومیهبار بیدارشدن و
گفتن بساط صبحونه رو آماده دانلود رمان همسر هات من بدون سانسور پارت 1 کنم که برینساحل اما
نگفتنکی!
پوفیکردم و گفتم:
-آهان! باشه. من میرم لب ساحل. وقتیبیانمیبینمشون. دستت
درد نکنه بابت جوشونده.
لبخندیزد و گفت:
-نوش جون.
برگشتمباال. لباسام تویاتاقیبود دانلود رمان همسر هات من بدون سانسور پارت 1 که داریوشخوابیدهبود. از
پنجره راهرو بیرونرو دیدزدم. ماشینشسر جاش بود!
پستو اتاق خواب بود و نمیشد برم تویاتاق. ناچارا ً برگشتم
پایینرفتم تویاتاق سپیدهویکیاز دانلود رمان همسر هات من بدون سانسور پارت 1 مانتوهایاونو
برداشتم. خودش مثل خرس خواب بود و پتوشو هم محکمبغل زده
بود.یهشال همرنگ مانتوش هم برداشتم و از ویال
خارجشدم. بارون شب قبل دانلود رمان همسر هات من بدون سانسور پارت 1 باعث نشاط گل و گیاهها شده بود.
بویسبزه بارون خورده همه جا پیچیدهبود و آدمو
گیجمیکرد. قطرات درخشان بارون رویبرگا و نارنج و
پرتغاالیسبز و نارس خود دانلود رمان همسر هات من بدون سانسور پارت 1 نماییمیکرد. هوایهکم سرد
321
تقاص
شدهبود. ولینه اون قدر  دانلود رمان همسر هات من بدون سانسور پارت 1 که آزار دهنده باشه اتفاقا ً باعث نشاطمی
شد. به خصوص که جوشونده هم داشت اثر می
کردو دیگهخبریاز سر درد شدیدمنبود. ویالرو دور زدم و به
سمت دریارفتم. دریانسبت دانلود رمان همسر هات من بدون سانسور پارت 1 به دیروزخیلیآروم بود
وترسینداشت. کفشامو در آوردم و رفتم نزدیکآب که نزدیک
میشد و به پاهام میخورد قلقلکم میداد. هیجان
زدهرفتم جلوتر و خودمو به دانلود رمان همسر هات من بدون سانسور پارت 1 آب زدم. موجا به پاهام بوسه می
زدن. بیتوجه به وسعت و عمق پیشمیرفتم. آب تا
کمرمباال اومده بود که با شنیدننامم توسط کسیبه عقب برگشتم
و سپیدهو آرمینودیدمکه تو ساحلایستادهو
برامدست تکون میدادن.
خالهکیمیاو مامان هم دانلود رمان همسر هات من بدون سانسور پارت 1 رویشنایساحل زیرانداز پهن کرده و
نشسته بودن. مسیرحرکتمو تغییرداده و به طرف
ساحلبرگشتم. سپیدهبا دیدنمدست به کمر ایستادو گفت:
-از کیتا حاال سحر خیزشدی؟از اون مهم تر از کیتا حاال
لباس کش میری؟
باخنده گفتم:
-سالم عرض شد خانم دانلود رمان همسر هات من بدون سانسور پارت 1 حسود. سالم آرمینصبح بخیر.
-صبح تو هم بخیر! تو از دریاسیرنمیشیدختر؟
322

دانلود رمان همسر هات من بدون سانسور

خندیدمو گفتم:
-خب چیکار کنم که عاشق دانلود رمان همسر هات من بدون سانسور پارت 1 دریام؟اگه همه سالو هم اینجا بمونم
بازم سیرنمیشم. خداییشعظمت دریاًواقعا
دیدنیه. قبول نداریآرمین؟
-چرا قبول دارم. به خصوص دانلود رمان همسر هات من بدون سانسور پارت 1 که امروز هوا صاف صافه و اون
دور دورا دریاو آسمون با هم قاطیشدن.
بهدور دست خیرهشدم و گفتم:
-اوهوم خیلیمحشره!
وتو دلم گفتم، درست رنگ دانلود رمان همسر هات من بدون سانسور پارت 1 چشمایداریوش! بعد تازه متوجه نبود
داریوششدم و پرسیدم:
-راستیداریوشکو؟ نکنه بیدارنشده؟
آرمینشونه ایباال انداخت و گفت:
-نمیدونم البد خوابه دیگه. دانلود رمان همسر هات من بدون سانسور پارت 1 نرفتم باال که صداش کنم.
باصدایمامان و خاله که برایصبحونه صدامون میزدن بحثو
تموم کردیمو رویزیرانداز نشستیم. تموم فکرم
مشغولداریوشو حرفایدیشبشبود. دانلود رمان همسر هات من بدون سانسور پارت 1 تا حاال هیچپسریبه این
شکل به من ابرازعالقه نکرده بود. اونم پسریمثل
داریوشکه هر دختریآرزوشو داشت و منم نسبت بهش بی
احساس نبودم. واقعا ً چه اراده ایداشتم من که دیشبتو
323
تقاص
اونفضایبه وجود اومده تونستم دانلود رمان همسر هات من بدون سانسور پارت 1 داریوشواز خودم برونم. البته
حاال برایپس زدن داریوشدو علت داشتم و همین
دالیلمباعث میشد که به شدت ازش دوریکنم و پا بذارم روی
دلم و شعله عشقشو تو  دانلود رمان همسر هات من بدون سانسور پارت 1دلم خاموش و سرد کنم. با
ضربهایکه به بازوم خورد از افکارم خارج شدم و باگیجی
بازومو گرفتم. سپیدهگوجه دانلود رمان همسر هات من بدون سانسور پارت 1 ایرو که به سمت من پرت
کردهبود برداشت و گفت:
-چته؟ تو فکری؟عاشق شدی؟
باحرفش چشمام گشادشد. دانلود رمان همسر هات من بدون سانسور پارت 1 یعنیانقدر تابلو بودم. حاال سپیدهکه
میدونست ولینکنه بقیههم بفهمن؟! سریعاز
خودمدفاع کردم:
-نخیر،اصال ً هم اینطور نیست.
مامانبا شک گفت:
-چرا آرومیخانوم؟ آب دانلود رمان همسر هات من بدون سانسور پارت 1 تنیخستت کرده؟
خوشحالاز بهونه ایکه به دستم افتاد گفتم:
-آره خیلیوقت بود تویآب بودم.
-بعد از اینکه صبحونت رو دانلود رمان همسر هات من بدون سانسور پارت 1 خوردیبرو لباست رو عوض کن.
اگه سرما بخوریمسافرت به دهنت زهر میشه.
گونشومحکم بوسیدمو گفتم:
324
تقاص
-چشم الهیمن قربونت برم!
سپیدهدر گوشم وز وز کرد:
-لباسایمنو چرا برداشتی؟
نمیشد اون لحظه بگم که اتاقمو دانلود رمان همسر هات من بدون سانسور پارت 1 با داریوشعوض کردم چون
مامان و خاله میشنیدنو بد میشد، برایهمینگفتم:
-حاال بعد!
اونمدیگههیچینگفت و خودش فهمیدیهجاییهخبریهست.
بعد از خوردن صبحونه از جا دانلود رمان همسر هات من بدون سانسور پارت 1 بلند شدم و خواستم
برمویاللباسامو عوض کنم که خاله کیمیارو به آرمینگفت:
-آرمینخاله پاشو برو داریوشوهم صدا کن بیادصبحونشو
بخوره. نگرانشم خیلیخوابیده.
باخودم گفتم، وا! خب من که دارم میرم چرا به من نگفت؟
درسته که من اینکارو نمیکنم دانلود رمان همسر هات من بدون سانسور پارت 1 ولیخاله کیمیایه
منظوریداشت. آرمینچشمیگفت و از جا بلند شد. همراه هم
وارد ویالشدیمو آرمینبرایصدا کردن داریوشباال
رفت. بایدبه آرمینمیگفتم دانلود رمان همسر هات من بدون سانسور پارت 1 که اتاقا جا به جا شده، برایهمینهم
ناچارا ً همینطور که دنبالش میرفتم گفتم:
-آرمینمن و داریوشدیشباتاقامون رو عوض کردیم.
باتعجب وسط راه ایستادو گفت:
325

بیشتر بخوانید  دانلود برنامه 1xfa

دانلود رمان همسر هات من پارت 1

-چی؟!
شونههامو باال انداختم و گفتم:
-هیچی! میگم اتاقامون دانلود رمان همسر هات من بدون سانسور پارت 1 رو عوضکردیم. بایدبریتویاون
یکیاتاق بیدارشکنی.
-چرا؟
اَهاینمچه گیریداده!یهاتاق ناقابل که دیگهاینحرفا رونداره!
مختصر گفتم:
-عادت دارم شبا چراغ دانلود رمان همسر هات من بدون سانسور پارت 1 خوابو روشن بذارم. خاله هم فیوز
ساختمونو از پایینقطع کرده بود فقط اتاق داریوشچون
فیوزشجداست برق داشت. اینهکه اتاقا رو با هم عوض کردیم.
آرمیننفسشو فوت کرد و دانلود رمان همسر هات من بدون سانسور پارت 1 بدون اینکه دیگهچیزیبگه باال رفت.
منم برایعوض کردن لباسم، دنبالش راه افتادم.
لباسامهنوز تویهمون اتاق بود. آرمینضربه ایبه در اتاق زد
و درو باز کرد. اول اون رفت دانلود رمان همسر هات من بدون سانسور پارت 1 تو و به دنبالش من اما
سعیکردم به تختخواب نگاه نکنم!یهراست رفتم سمت ساک
لباسام که باصدایبهت زده آرمیندر جا پریدم:
-اینکه نیست!
نگامافتاد رویتخت. دقیقابه دانلود رمان همسر هات من بدون سانسور پارت 1 همون صورت نامرتبیکه شب قبل
رهاش کردم باقیمونده بود. حتیپتومم که دیشب
326
تقاص
ازتخت افتاد پایینهمون جور دانلود رمان همسر هات من بدون سانسور پارت 1 سر جاش افتاده بود. مونده بودمچی
بگم که آرمینگفت:
-یعنیکجا رفته؟! ماشینشمکه اینجاست.
گوشیشواز جیبشدر آورد و تند تند شمارش رو گرفت. ولیوقتی
هر دو صدایموبایلشرو از اتاق بغلیشنیدیم
آهمونبلند شد. داریوشحتیموبایلشرو دانلود رمان همسر هات من بدون سانسور پارت 1 هم با خودش نبرده بود.
آرمینبا کالفگیگفت:
-باز اینکجا ول کرد رفت بیخبر؟! عادت به صبح زود بیدار
شدن نداره! اصال برایاینعادت دانلود رمان همسر هات من بدون سانسور پارت 1 کوفتیشمطبشو هم
فقطبعد از ظهر به بعد باز میکرد!
همینطور که اینارو میگفت میرفت پایین. من اما همون باال
ایستادهو حسابیرفته بودم دانلود رمان همسر هات من بدون سانسور پارت 1 تویفکر.یعنیدیشب
ولکرده رفته؟! کجا رفته آخه؟ اونم پایپیاده! لباسایخیسمداشتن
اذیتممیکردن. رفتم تویاتاق و تند لباس
عوضکردم. وقتیرفتم پایینمتوجه دانلود رمان همسر هات من بدون سانسور پارت 1 شدم که همه برگشتن توی
ویالو از قضیهنبودن داریوشهم مطلع شدن. به به!
یهروز دیگهو باز همبایددنبال داریوشبگردیمو غر غرای
خاله کیمیاو نگرانیایآرمینرو تحمل کنیم. چه مسافرتی
بشه! آرمینبا دیدنمن گفت:
327
تقاص
-رزا تو صبح ندیدیداریوشبره  از ویالبیرون؟!
چیمیگفتم جلویجمع؟! سرمو تکون دادم و گفتم:
-نه ولیشایدیهجاییهمینجاها باشه. تویباغ رو دیدی؟
همینطور که میرفت سمت در گفت:
-نه! االن میرمیهگشتیایناطراف دانلود رمان همسر هات من بدون سانسور پارت 1 میزنم. نمیتونه خیلی
دور شده باشه.
آرمیندر برابر داریوشمثلیهپدر مسئول و نگران بود. دوستیش
واقعا ً ستودنیبود. به داریوشبابت داشتن چنین
دوستیحسودیمیکردم. منم دانلود رمان همسر هات من بدون سانسور پارت 1 دنبالش راه افتادم کهبا هم بگردیم.
تمام ویالرو در به در دنبال داریوشزیرو رو
کردیم. آرمینبا اینکه نمیدونست داریوشاز دیشبرفته نگران
بود. وضعیتمن که دیگهمشخص بود. نمی
دونستمبایددر مورد دیشبحرفیبزنمیانه. دانلود رمان همسر هات من بدون سانسور پارت 1 یهکم از آرمینمی
ترسیدمپس ترجیحدادم فعال سکوت کنم.
دونستنشدردیرو دوا نمیکرد. دلم ولیبد جوریآشوب بود.
داریوشیهقطره آب شده بود دانلود رمان همسر هات من بدون سانسور پارت 1 رفته بود زیرزمین.
تویویالکه نبود، کنار دریاو ساحل هم که نبود. باغ اطرافویال
هم نبود. انگار از اول داریوشیوجود نداشته! خاله
328
تقاص
حسابینگران شده بود دانلود رمان همسر هات من بدون سانسور پارت 1 و لحظه به لحظه بیشتررنگشمیپرید. با
سپیدهحتیتویانبار رو هم گشتیم. آرمینزد از
ویالبیرونکه اطراف و پاتوقاییکه میشناخت رو بگرده. از
وقت ناهار هم گذشت و دانلود رمان همسر هات من بدون سانسور پارت 1 هیچکس حتیبه ذهنش خطور
نکردکه گشنشه! همه نشسته بودیمدور هم و به اینفکر میکردیم
که کجا ممکنه رفته باشه. بگذریماز اون فکرایی
کهدل آدمو آشوب میکرد و دانلود رمان همسر هات من بدون سانسور پارت 1 ذهنو میکشیدسمت بیمارستاناو
بدترینحوادث. طرفایعصر آرمینپکر برگشت و
وقتیخاله کیمیافهمیدجستجوهایاونم به جایینرسیده،زد زیر
گریه. آرمینبا ناراحتیگفت که دانلود رمان همسر هات من بدون سانسور پارت 1 هر جا به ذهنش
میرسیدهرو گشته حتیسر وقت شریایناهمرفته اما خبری
نبوده. کم کم منم داشت گریممیگرفت مثل خاله
کیمیا. آرمیننگاه موشکافانه ایبه من انداخت و گفت:
-رزا میشه با هم حرف بزنیم؟
باتعجب نگاش کردم. نکنه فهمیده؟! خب بفهمه، مگه من چیکار
کردم؟! مامان داشت شونه دانلود رمان همسر هات من بدون سانسور پارت 1 هایخاله کیمیارو می
مالیدو اصال متوجه من و آرمیننبود. فقط سپیدهبود که داشت
موشکافانه نگامون میکرد. از جا بلند شدم و گفتم:
-حتماً.
329

بیشتر بخوانید  سایت 133 کازینو 133casino

رمان همسر هات من پارت 1

راهافتاد سمت در و گفت:
-بیابریمبیرونکنار ساحل.  دانلود رمان همسر هات من بدون سانسور پارت 1 هم قدم میزنیمو هم حرف می
زنیم.
دوتاییزدیماز ویالبیرون. اون لحظه انقدر نگران بودم و حال
خودم وخیمبود که نمیتونستم نگران سپیدههم باشم
ونگاه هایمرموزش! به  دانلود رمان همسر هات من بدون سانسور پارت 1 دریاکه رسیدیمآرمینبدون مقدمه پیچید
جلوم و گفت:
-رزا بینتو و داریوشاتفاقیافتاده؟!
متحیرنگاش کردم و  دانلود رمان همسر هات من بدون سانسور پارت 1خودش ادامه داد:
-داریوشالکیول نمیکنه بره! میخوام مطمئن بشم. اگه اتفاقی
نیفتادهباشه رفتنش خیلیمرموز میشه. اون
وقتبایدبه پلیسخبر بدیم.
دیگهداشت بغضم میترکید.دانلود رمان همسر هات من بدون سانسور پارت 1 منتظریهتلنگر بودم فقط. سکوت رو
جایزندونستم و سرمو به نشونه مثبت تکون دادم.
آرمینبا ناراحتیگفت:
-چی؟! خب چرا زودتر حرف نمیزنی؟بگو ببینمچیشده؟!
اصال ً شما دوتا چرا اتاقاتون رو عوض کردین؟
برایجلوگیریاز ریزشاشکام چند لحظه به آسمون خیرهشدم و
بعد از کشیدنچند نفس دانلود رمان همسر هات من بدون سانسور پارت 1 عمیق،همهیماجرای
330
تقاص
شبقبل رو براش تعریفکردم. دانلود رمان همسر هات من بدون سانسور پارت 1 آرمینبا شنیدنقضیهمثل اسپند
رویآتیششد و گفت:
-وایوایبر من! چرا زودتر نگفتیدختر؟یعنیحاال کجاست؟
دیگهکجا رو بایدبرم دنبالش بگردم؟!
باعذاب وجدان گفتم:
-نمیدونم. آرمینتقصیرمنه؟ دانلود رمان همسر هات من بدون سانسور پارت 1 خودم میدونم دیشبخیلیتند
رفتم ولی… ولیمجبور بودم.
آرمینچرخیدبه سمتم ویهوداد کشید:
-آخه تو که چیزیراجع به اون نمیدونی. چرا انقدر عذابش می
دی؟اون از کیشبه بعد،  دانلود رمان همسر هات من بدون سانسور پارت 1 از اینرو به اون رو شد. رزا
یعنیتو تا حاال نفهمیدهبودیکه قلب داریوشوبه زنجیرکشیدی؟
اون دوستت داشت! همش برایدیدنتلحظه
شماریمیکرد. کلینقشه دانلود رمان همسر هات من بدون سانسور پارت 1 کشیدهبود که تو رو از چنگ رضا در
بیاره. همیشهمیگفت من تازه عشقمو پیداکردم به
اینراحتیمیدونرو برایرقیبخالینمیکنم. رزا مال منه!
مال من! حاال تو با اینحرفات چه به روزش آوردی؟رزا
داریوشوداغون کردی.  دانلود رمان همسر هات من بدون سانسور پارت 1 کاشیهکم از غرور و خودخواهیتکم
میکردی. داریوشواینطور نبینرزا. قلبش مثل آینه
331
تقاص
صافه. نگاه به کارایگذشتش دانلود رمان همسر هات من بدون سانسور پارت 1 نکن! من میشناسمش. داریوش…
میدونم هر چیهم بگم فایدهاینداره و تویمغز
توفرو نمیره فقط اینوبدون اگه بالییسرش بیادمن شخصا ً از
چشم تو میبینم.
باالخرهتلنگر وارد شد و دانلود رمان همسر هات من بدون سانسور پارت 1 بغضم ترکید. به هق هق افتادم و گفتم:
-تقصیرمن چیه؟! اون تا تقیبه توقیمیخوره ول میکنه می
ره! چرا من بایدجواب پس بدم؟! مگه من حق انتخاب
ندارم؟! چون بهش گفتم دانلود رمان همسر هات من بدون سانسور پارت 1 نه حاال بایدجوابگو باشم؟! چرا انقدربی
منطقیآخه؟
دادکشید:
-تقصیرتویلعنتیاینهکه داریوشوعاشق کردی. اون عشق رو
نمیشناخت، اون سردرگمه! دانلود رمان همسر هات من بدون سانسور پارت 1 خودشو گم کرده!
داریوشیکه حتیبه پدر مادرش عالقه نداشت حاال عاشق شده!یه
نفرو از خودش بیشتردوست داره. بایدکمکمش
میکردیخودشو پیداکنه، بعد دانلود رمان همسر هات من بدون سانسور پارت 1 اگه نمیخواستیکنار میکشیدی.
تو فکر کردیاونم مثل پسرایدیگهاست که با
آغوشباز از عشقش استقبال کنه؟ نخیر! اون از احساسش می
ترسه چون براش ناشناخته دانلود رمان همسر هات من بدون سانسور پارت 1 س. آدم عشقو با مادر می
شناسه،با پدر! داریوشنشناخت. با تو شناخت! میفهمیلعنتی؟!
332

دانلود رمان همسر هات من pdf پارت 1

گریمبه هق هق تبدیلشده بود. دانلود رمان همسر هات من بدون سانسور پارت 1 دوسش داشتم ولیمیترسیدم.
حرفایآرمیننمک رویزخمم شده بود. دو زانو
افتادمرویزمین. صورتمو بیندستام پوشوندم و زار زدم. آرمین
هم بیتوجه به حال من، هنوز داشت حرف میزد.
یهدفعه صدایآرمینقطع شد دانلود رمان همسر هات من بدون سانسور پارت 1 و دنبالش صدایجذاب داریوش
تویگوشم پیچید:
-چیشــــــده رزا؟!
بهگوشام اعتماد نداشتم. آیاواقعا ً خودش بود؟یااینفقط توهمذهن
من بود؟ با تعجب دست دانلود رمان همسر هات من بدون سانسور پارت 1 از رویصورتم برداشتم.
یادمرفت داشتم گریهمیکردم. چرخیدمبه طرفش و از جا بلند
شدم. نه واقعا خودش بود! صورتش، زرد و رنگ
پریدهشده بود! چشماش دانلود رمان همسر هات من بدون سانسور پارت 1 طراوت همیشگیرو نداشت. آرمین
جلوش ایستادو در حالیکه با نگرانیسر تا پاش رو
چکمیکرد که مطمئن بشه سالمه، با عصبانیتگفت:
-معلوم هست تو کجایی؟ما که هزار بار مردیمو زنده شدیم.
داریوشبدون توجه به  دانلود رمان همسر هات من بدون سانسور پارت 1 حرفایآرمینبه طرف من اومد و با تعجب
گفت:
-چرا گریهمیکنی؟
333
تقاص
اشکامدوباره به دانلود رمان همسر هات من بدون سانسور پارت 1 شدت ریختنرویصورتم، اصال ً نمیتونستم
جلوشونو بگیرم. ایندفعه اشک شوق بود! داریوشزنده
وسالم رو به رویمن ایستادهبود. هر چند دلخور! هر چند پکر!
چرخیدسمت آرمین،با دانلود رمان همسر هات من بدون سانسور پارت 1 انگشت منو نشون داد و گفت:
-چیبهش میگفتی؟
آرمینسرشو زیرانداخت و چیزینگفت. داریوشبا فریادگفت:
-میگم چیبهش گفتیکه اینطور داره اشک میریزه؟! دیدم
داشتیسرش داد میکشیدی.
آرمینبا لکنت گفت:
-من … چیزینگفتم. داریوشباور دانلود رمان همسر هات من بدون سانسور پارت 1 کن فقط داشتیمبا هم حرف
میزدیم.
یهلحظه بچه شدم. دلم میخواست به داریوشبفهمونم که آرمین
چقدر دعوام کرده. درست عینبچه ایکه به
پدرششکایتمیکنه. انگار از دانلود رمان همسر هات من بدون سانسور پارت 1 حمایتداریوششیرشده بودم. با
صدایبلند همینطور که گریهمیکردم، گفتم:
-بفرما آقا آرمین! اینمدوستت. دانلود رمان همسر هات من بدون سانسور پارت 1 حاال بازم بگو تو باعث گم شدنش
بودی. حاال بازم منو مقصر بدون! د داد بزن پس! چرا
ساکتی؟
334
تقاص
بااینحرف من داریوشجلویآرمینایستادو با تمام قدرت سیلی
محکمیتویگوشش زد و گفت:
-عوضی! تو به خاطر من دانلود رمان همسر هات من بدون سانسور پارت 1 اشکشو در آوردی؟به خاطر من؟! تو
خیلیغلط کردی! من بهخاطر اخالق گند خودم رفتم.
بایدیهچند ساعتیتنهاییسر میکردم. چطور دلت اومد ناراحتش
کنی؟
انگارسیلیرو به گوش من دانلود رمان همسر هات من بدون سانسور پارت 1 زد. چنان شوکه شدم کهیهلحظه نفسم
بند اومد. باورم نمیشد عکس العملش اینباشه.
کاشالل شده بودم! دوباره دستشو باال برد که سیلیدومو بزنه.
آرمینهم بیحرف سرشو دانلود رمان همسر هات من بدون سانسور پارت 1 زیرانداخته بود و ایستاده
بودجلوش. سریعجلویآرمینایستادمو گفتم:
-دیوونهشدیداریوش؟! بس کن. اون که دروغ نمیگفت، من
زیادیحساسم! نمیخوام به خاطر من با هم دعوا
کنین. قبل از اومدن من شماها دانلود رمان همسر هات من بدون سانسور پارت 1 با هم دوست صمیمیبودین. نمی
خوام بینتونبه هم بخوره. بس کنین!
داریوشوقتیچشمایپر از ترس و نگرانیمنو دیددستاشو توی
جیبپالتویبلند مشکیرنگش فرو برد و نگاشو به
دریادوخت. اشکامو پاک کردم و گفتم:
-همینجا اختالفا و دعواها دانلود رمان همسر هات من بدون سانسور پارت 1 رو میذاریمو بعد میریمتو.
335
تقاص
آرمینهنوز سر به زیرایستادهبود و دستش رویگونش بود. از
رویهمون عالقه ایکه به داریوشداشت مشخص
بودکه جوابش رو نمیده دانلود رمان همسر هات من بدون سانسور پارت 1 وگرنه صد در صد با هم گالویزمی
شدن. داریوشنگاه عمیقیبه سمتم انداخت و بعدش به
سمتآرمینرفت. جلوش ایستادو چند لحظه نگاش کرد. آرمین
سرشو آورد باال، همینکه نگاشون به هم افتادیه
دفعهتو آغوش هم فرو رفتن. دانلود رمان همسر هات من بدون سانسور پارت 1 داریوشآهیکشید،زد سر شونه
آرمینو با شرمندگیگفت:
-شرمندم آرمین،میدونیکه طاقت دیدن…
آرمینحرفشو قطع کرد و گفت:
-مهم نیست. درکت میکنم!
سپسخندیدو در حالیکه دانلود رمان همسر هات من بدون سانسور پارت 1 سر شونه داریوشمیزد گفت:
-ولیدست مریزادداداش. هیچوقتفکر نمیکردم به خاطریه
دختر غیرتیبشی.
داریوشسرشو پایینانداخت و با صدایآهسته ایگفت:
-هنوز حرفایمنیادته؟!
آرمینکه نگاه کنجکاو منو دیدسریعبحثو عوض کرد و گفت:
-من میرم داخل ویال. شمام بیاین. دانلود رمان همسر هات من بدون سانسور پارت 1 خبر نمیدم تا برایخاله اینا
سورپرایزباشی.
336
تقاص
داریوشلبخندیزد و گفت:
-باشه برو.
البتهآرمینمیخواست خبر دانلود رمان همسر هات من بدون سانسور پارت 1 نده که کسیبیروننیادو ما بتونیمبا
هم حرف بزنیم. چقدر اینپسر آقا بود! از رفتار
خودمواقعا شرمنده شدم! الکیالکیداشتم بیندو تا دوست روبه
هم میزدم! خاک بر سر من!
بعداز رفتن آرمینسریعپرسیدم:
-منظورت چیبود؟ کدوم  دانلود رمان همسر هات من بدون سانسور پارت 1 حرفا رو؟
اومدجلوم وایساد. دستشو میونموهایپرپشتش فرو کرد و
همشونو داد عقب. انگار فهمیدهبود اینکار چه تاثیری
رویمن داره! بعدش دانلود رمان همسر هات من بدون سانسور پارت 1 گفت:
-اشکاتو پاک کن اول.
تندتند دستمو رویصورتم کشیدمو گفتم:
-خیلیخب بگو.
آهیکشیدو گفت:
-بگذر رزا.اون روزا دانلود رمان همسر هات من بدون سانسور پارت 1 گفتن نداره.
پامورویزمینکوفتم و گفتم:
-بگو دیگه.
337
تقاص
داریوشاز دیدنحرکتم لبخند مالیمیزد دانلود رمان همسر هات من بدون سانسور پارت 1 و با صداییپر احساس
گفت:
-همینپاکیتو و معصومیتکودکانته که منو از همه بدیادور می
کنه رز. هر وقت میخوامیهقدم خالف بردارم به
یادچشمایمعصوم تو میفتموهمه چیزیادممیره. ولیعزیز
دلم وقتشه بزرگ بشیتا دانلود رمان همسر هات من بدون سانسور پارت 1 داریوشبرات دیوونهتر بشه.
اولینبار بود که از اینحرف ناراحت نمیشدم. همه از من می
خواستن بزرگ بشم ولیانگار گفتن داریوشبا همه برام
فرقداشت و بیشتراز همه دانلود رمان همسر هات من بدون سانسور پارت 1 به دلم نشست. حرفاش منو به عرش
میرسوند. محتاج تک تک کلماتش بودم! صاف سر
جامایستادمو سعیکردم مثلیهخانوم با وقار رفتار کنم. گفتم:
-داریوشمیشه ازت خواهش دانلود رمان همسر هات من بدون سانسور پارت 1 کنم اون قضیهرو برایمن هم
توضیحبدی. خیلیکنجکاو شدم که بدونم.
داریوشاز دیدنحرکتم از ته دل قهقهه زد و قدمیبه سمتم
برداشت. سریعیکقدم دانلود رمان همسر هات من بدون سانسور پارت 1 عقب رفتم و با شیطنتابرو باال
انداختم. چشماش برق زد و گفت:
-تو فرشته ای!یهفرشته پاک.
-ا داریوشانقدر منو خر نکن. بگو دیگه.
اخمیکرد و گفت:
338

بیشتر بخوانید  سایت کازینو آنلاین انفجار شرط بندی

رمان همسر هات من

-ا بالنسب!
-باشه همون! حاال بگو.
-میترسم برداشت بد بکنیو دانلود رمان همسر هات من بدون سانسور پارت 1 ناراحت بشی.
-نمیشــــــــــم.
-خیلیخب خودت خواستی.یهبار بایکیاز دوستام که همجنس
خودت بود ولیهیچشباهتیبه تو نداشت داشتم
قدممیزدم کهیهودوستسابقش دانلود رمان همسر هات من بدون سانسور پارت 1 جلومون سبز شد.یهنگاهیبه
من کرد و بعدش با بیشرمیدختره روکنارش کشید.یعنیمی
خواست به من بفهمونه که رابطشون خیلیصمیمیه. دختره انتظار
داشت من دعوا راه بندازم به خصوص
کهداشت مثل ابر بهار گریه دانلود رمان همسر هات من بدون سانسور پارت 1 میکرد تا پسره ولش کنه. ولیمن
خیلیبیتفاوت به پسره گفتم فردا بیامحضر تا
سندشوبه نامت بزنم. اینوگفتم که بهش بفهمونم برام هیچاهمیتی
نداره. بعد هم ولشون کردم و رفتم. فرداش که این
قضیهرو برایدوستام تعریف دانلود رمان همسر هات من بدون سانسور پارت 1 کردم آخرش اضافه کردم هیچ
دختریلیاقتاینونداره که بخوایبه خاطرش خودت رو
بهزحمت بندازی. آرمیناالن داشت همون حرف منویادآوری
میکرد.
339
تقاص
درسکوت بهش خیرهشده دانلود رمان همسر هات من بدون سانسور پارت 1 بودم. از فکر داریوشدر کنار دختری
دیگهخون خونمو میخورد ولیاصال ً دوست نداشتم
عکسالعملینشون بدم. چقدر دوست داشتم بفهمم رابطش با
دخترایدیگهدر چه حد بوده! ولیمگه میشد
همچینسوالیرو پرسید؟!  دانلود رمان همسر هات من بدون سانسور پارت 1تو فکر فرو رفته بودم کهیهدفعه
داریوشجلوم ایستادو گفت:
-دیشبگفتم تا وقتیکه منو باور نکنی،بر نمیگردم. ولی
نتونستم! طاقت نیاوردمرزا. دانلود رمان همسر هات من بدون سانسور پارت 1 میفهمیاحساسمو؟ مجبور
شدمبرگردم.
افکارمخربم رو فراموش کردم، لبخندیزدم و با شیطنتگفتم:
-میدونستم بر میگردی. هر چیبه خاله ایناگفتم، قبول نکردن.
میترسیدنیهبالییسرت دانلود رمان همسر هات من بدون سانسور پارت 1 اومده باشه. داشتن از
نگرانیدق میکردن!
بالحن خاصیگفت:
-توام نگرانم بودی؟

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *